دیدگاه قرآن در باره سرانجام بشر، دیدگاهی خوش بینانه است و قرآن پایان دنیا را روشن و سعادت بار دانسته شده است. سرانجامِ سعادتمند جهان، همان تحقق کامل غرض از آفرینش انسان هاست که چیزی جز عبادت خداوند نخواهد بود. امید به ظهور مهدی«عج» در مکتب اسلام با امیدی که برخی متفکران به پیروانشان در طول تاریخ داده اند، متفاوت است. مسلمانان امید به چیزی موهوم و دور از واقعیت ندارند، بلکه امیدوار به واقعیتی هستند که کاملاً تحقق پذیر است.

عوامل امید بخش

با توجه به نقش امید در زندگی و نشاط آن، لازم است انسان مؤمن برای ایجاد امید تلاش و در حوادث روزگار و بحران های زندگی، امید خود را حفظ کند، زیرا ناامیدی مانع بزرگی بر سر راه تکامل دنیوی و اخروی است.

امید یک احساس است، احساس خوش بینی و انتظار رسیدن به محبوب، بنابراین در فصل عوامل و اسباب، برخی موارد در ایجاد این احساس دخیلند و برخی پس از ایجاد، در رسیدن به آن مؤثرند.

مباحثی که تحت عنوان «معارف امیدبخش» خواهند آمد، خاستگاه و بسترساز «امید»ند، زیرا آینده را خوب و روشن جلوه می دهند و انسان را برای انتظار سبز و احساس خوش آماده می کنند. مباحثی که تحت عنوان راه های رسیدن و تحقق امید و آرزو مطرح می شود، به انسان برای رسیدن به متعلق امید کمک می کنند.

عوامل ایجاد امید

در مجموعه معارف دین مباحثی وجود دارند که خداوند متعال و پیامبر اکرم«ص» و ائمه هدی آینده را روشن و امیدبخش توصیف کرده اند.

۱ـ توصیف امیدبخش از آخرالزمان

«آخرالزمان» ترکیبی اضافی و به معنای بخش پایانی حیات دنیاست. آخِر به بخش پایانی هر مجموعه گفته می شود و زمان در لغت بر وقت کم یا زیاد اطلاق می شود و مقصود از آن در اینجا روزگار و عمر جهان است. واژه آخرالزمان در قرآن به کار نرفته؛ امّا مطالب گوناگونی در باره این موضوع از آیات قابل استفاده است. قرآن به طورکلی، جهانیان را به دو بخش پیشینیان (الأَوّلینَ، المُستَقدِمینَ) و پسینیان (الأَخِرینَ، المُستأخِرینَ) قسمت کرده است.[1] افزون بر آن، آیاتی در قرآن از میراث برای زمین به وسیله صالحان و مستضعفان، پیروزی نهایی حق بر باطل و گسترش اسلام در سرتاسر جهان سخن می گوید که پس از وقوع بلاها و فتنه های بسیار محقّق می شود.[2] این آیات با دوره پایانی دنیا ارتباط دارند.

از آنجا که مفهوم «آخِر» نسبی است و در تاریخ انقراض دنیا اختلاف فراوانی وجود دارد[3]و قرآن نیز از تعیین وقتی مشخص برای آن پرهیز کرده[4] محدوده آخرالزمان به دقّت قابل اندازه گیری نیست؛ با این حال با استفاده از روایات[5]می توان بعثت پیامبر خاتم را سرآغاز دوره «آخرالزمان» دانست.[6] البتّه در اغلب روایات، آخرالزمان به دوره پایانی که با ظهور مهدی«ع» مقارن است، اطلاق شده است.

بشر به مقتضای حبّ ذات و طبیعت جستجوگر خود، همواره به سرانجام دنیا می اندیشد.[7] همه ادیان الهی و اغلب مکاتب بشری، در باره پایان تاریخ، اظهارنظر کرده اند.[8] در همه پیشگویی های مربوط به آخرالزمان، خبرهای وحشتناک و نگران کننده ای وجود دارد؛[9] ولی اغلب بر این امر اتّفاق نظر دارند که پایان کار بشر، روشن و سعادت آمیز است.[10]

در تمام فرقه ها و مذاهب اسلامی، کم و بیش سرانجام سعادتمند بشر پیش بینی شده است.[11] در متون زرتشتی (از آیین های باستان) به صراحت از دوره طلایی بشر در پایان جهان یاد شده که به آشوب ها و بلاهای بسیار مسبوق خواهد بود و با ظهور واپسین منجی (سوشیانس) محقّق می شود.[12] در آیین هندوان نیز هر دوره انسانی به چهار قسمت تقسیم شده که قسمت چهارم آن، مظهرغروب و افول تدریجی معنویت اولیه است و از آن به «عصر ظلمت» تعبیر می شود، سپس منجی بشر ظاهر می شود و با فروپاشی جوامع انسانی و از بین رفتن شرارت ها، دوره ای نو آغاز می گردد.[13]

در متون بودایی نیز از این دوره سخن به میان آمده است.[14] در ادیان ابراهیمی بیش از آیین ها و مکاتب دیگر بر دوره طلایی بشر در پایان تاریخ تأکید شده است. در عهد عتیق برقراری سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پیش بینی شده که به وسیله «مسیح» محقّق می شود.[15]

در عهد جدید نیز به این مطلب پرداخته شده[16] و مکاشفه یوحنا به طور کامل به حوادث ناگوار آخرالزمان اختصاص یافته و در پایان آن به برقراری صلح و آرامش جهان تحت حاکمیت مؤمنان اشاره شده است.[17] در میان مکاتب بشری، «مارکس» مدینه کمونیستی را کمون نهایی تعریف می کند و تصویری از جامعه بی طبقه و بی نیاز از دولت را ارائه می دهد.[18] «رنه گنون» (عبدالواحد یحیی) با نگاهی به آیین های باستان و ادیان ابراهیمی از افول و فروپاشی تمدن مادی غرب و ظهور مجدد حق و حقیقت خبر می دهد.[19]

نظریه پایان تاریخ «فوکویاما» پیروزی نهایی نظام غربی و حاکمیت ابدی آن بر سرتاسر جهان را پیش بینی کرده است[20] و نظریه «برخورد تمدن ها» از «هانتینگتون» جنگ جهانی تمدن ها و نظم جهانی نوین بر اساس مرزهای تمدنی را در پایان این دوره از جهان، پیش بینی می کند.[21]

دیدگاه قرآن در باره سرانجام بشر، دیدگاهی خوش بینانه است و قرآن پایان دنیا را روشن و سعادت بار دانسته شده است. سرانجامِ سعادتمند جهان، همان تحقق کامل غرض از آفرینش انسان هاست که چیزی جز عبادت خداوند نخواهد بود: «و مَا خَلَقتُ الجِنَّ والإِنسَ إِلاَّ لِیَعبدونَ.»[22] عبودیت الهی در سطوح گوناگون فردی و اجتماعی آن، براساس برنامه ریزی خداوند و در چهارچوب اصل اختیار واقع شده و غالب انسان ها از آن بهره مند می شوند: «وَعدَاللّهُ الَّذینَ ءَامَنوا مِنکُم وعَمِلوا الصَّـالِحاتِ لَیَستخلِفنَّهُم فِی الأَرضِ... ولَیُمَکِّننَّ لَهُم دِینَهُم الَّذِی ارتَضی لَهُم و لَیُبدِّلنَّهُم مِن بَعدِ خَوفهِم أَمناً یَعبُدونَنِی لاَیُشرِکونَ بِی شَیئاً؛[23] خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند و دینشان را که خود بر ایشان پسندیده است، استوار سازد و وحشتشان را به ایمنی بدل کند. مرا می پرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمی کنند». «هُو الَّذِی أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَدِینِ الحَقّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ.»[24] او کسی است که پیامبر خود را برای هدایت مردم فرستاد، با دینی درست و بر حق تا او را بر همه دین ها پیروز گرداند.

 آیات ناظر به آینده جوامع انسانی بر عنصر خوش بینی در جریان کلی نظام طبیعت و طرد عنصر بدبینی در باره پایان کار بشر تأکید ورزیده است. از مجموعه مباحث گذشته می توان نتیجه گرفت که دوره اسلامی همان دوره آخرالزمان است که تحقق کامل دیدگاه مثبت اسلام در باره پایان تاریخ در عصر ظهور امام مهدی«عج» به وقوع خواهد پیوست.

2ـ انتظار منجی

واژه انتظار به معنی چشم به راه بودن و امید به آینده داشتن معنی شده است.[25] انتظار به معنای اعتقاد و ایمان استوار همراه با امید به ظهور آخرین حجت و امانت الهی و ادامه دهنده خط امامت و ولایت علوی حضرت مهدی «عج» است.

امید به آینده ای روشن در تمام ادیان و مذاهب مسلمانان موج می زند و شیعه و بینش مترقی آن بر امیدی حیات بخش پا می فشارد. خداوند متعال در قرآن کریم وعدة نویدبخش تحقق پذیری حاکمیت صالحان و شایستگان برضد ظالمان و ستمگران در سراسر جهان را داده است. «وَعَدَ اللهُ الذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوالصّالحاتِ منکُم لَیَستَخلِفَنّهُم فی الارض...».[26] خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند وعده می دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می کند، آن چنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.

و امام صادق«ع» می فرماید: این آیه درباره مهدی«عج» نازل شده است؛[27]«وَ لَقَد کَتبنا فی الذَّبُورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ اِنَّ اَلاْرضَ یَرِثُها عِبادیَ الصالحون؛[28]در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد». بنابراین انتظار کشیدن و امید برای انقلاب و ظهور آن امام بزرگوار یک عبادت، بلکه برترین عبادت برای منتظران به شمار می آید.

رسول خدا «ص» فرمود: «اَفضَلُ اَعمالِ اُمَّتِی اِنتظارُ الفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ:[29] برترین کارهای امتم چشم امید به گشایش (کار) از ناحیه خداست.» چرا انتظار فرج امام زمان«عج» و آمدن ایشان این قدر ارزش دارد؟ چون انتظار فرج سازنده است؛ یعنی هر کسی منتظر باشد، هر روزش از دیروزش بهتر می شود. چون کسی که منتظر امام عصر«عج» است، منتظر برنامه های حضرت حجت«عج» است. چشم امید به عدالت، حکومت صالحه حضرت، کمال دین و دانش، امنیت و کمال عقل دارد، از ظلم و بی انصافی و گناه و ناامیدی و خمودی دوری می کند و منتظر، آماده باش و در پی زمینه سازی و آمادگی برای رسیدن به مطلوب است.

کسی که در انتظار است، آماده می شود تا نقطه ضعف های خود را پر کند و مانع ها را بشناسد و از بین ببرد. پس منتظر امام زمان «عج» در زمان غیبت امام، دینش را حفظ می کند و در این راه تمام مشکلات را تحمل می کند و می داند انتظار فرج کار آسانی نیست که این همه ارزش دارد.

از جهت دیگر یک فرد منتظر باید به فکر اصلاح باشد. اگر می تواند یک قدم به سوی اصلاح بردارد، باید تلاش کند و مثل کسی که در زندان است، منتظر فرج از زندان باشد و شرایط فرج و آزادی را فراهم کند و بی تفاوت نباشد. یک منتظر باید برای اصلاح جامعه احساس مسئولیت کند و مأیوس و ناامید نشود.

حضرت امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «نتَظِروُا الفَرَج وَ لَاتیأسُوا مِن روح الله فانّ احبَّ الاعمال الی الله عزّوجلّ انتظار الفرج... وَالمُنتَظِرُ لأِمرِنا کَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فی سَبیلِ اللَّهِ؛[30] انتظار فرج را بکشید و از رحمت خدا ناامید نشوید، زیرا محبوب ترین کارها نزد خدا انتظار فرج است... و کسانی که به انتظار صاحب امر ما نشسته اند همانند کسانی هستند که در راه خدا در خون خویش آغشته اند».

انتظاری که در فرهنگ اسلامی عبادت به شمار می رود و منتظران را از پاکان و صالحان و معتقدان پابرجا و استوار بر می شمارد، انتظاری است آمیخته با امید و تلاش، گوئی در خیمه امام زمان«عج» و در محضر امام عصر هستند و با محتوای بلندی از انتظار به اصلاح خود و خانواده و جامعه می پردازند (و هر لحظه را امید فرج می بینند). «جاءَ الحق وَ زهَقَ الباطِلُ اِنَّ الباطِلُ کان زَهُوقاً؛[31]حق آمد و باطل نابود شد، همانا باطل نابودشدنی بود».

در حوزه تفکر اسلامی گرایش آرمانی به مفهوم انتظار و امید به آینده ای درخشان و روشن همراه با ریشه کنی بیداد و برپایی عدالت در تمام زوایای زندگی آدمی و در جوهرة اعتقادات شیعه نهفته است. قرآن و روایات خبر امیدبخش ظهور و حضورحضرت مهدی«عج» را در دورة پایانی جهان مژده داده اند. مسلمانان در این نکته هم رأی و هم داستانند که تاریخ بشر با همة فرازها و فرودها فرجامی نیک و خجسته به همراه دارد، زیرا کار جهان و جامعة بشری به دست آخرین وصی از اوصیای خدا به رستگاری سامان می یابد و آیین اسلام نحوه حکومت حضرت مهدی«عج» را صریح، جامع و شفاف مطرح کرده و نه تنها به کیفیت آن زمان و علائم فرا رسیدن روز موعود اشاره می کند، بلکه از جزئیاتی خبر می دهد که اندیشه های جستجوگر را اقناع می کند.

حضرت علی«ع» در توصیف زمان قائم«عج» می فرماید: «اگر قائم ما قیام کند، آسمان بارانش را همی فرو ریزد و زمین گیاه خود را برویاند و کینه و دشمنی از دل بندگان رخت بندد و درندگان و چهارپایان، همزیستی صلح آمیز داشته باشند تا آنجا که زنی می تواند سبد بر سر از عراق تا شام را بپیماید، در حالی که گام خویش جز بر گیاه ننهد، نه درنده ای به او آزار رساند و نه وی از آن بهراسد.»[32] حضرت مهدی«عج» کارگزاران عادل را به شهرها گسیل می دارد تا به عدالت رفتار کنند. گوسفند و گرگ در یک مکان واحد به چرا می پردازند و کودکان با مارها و عقرب ها بازی می کنند، اما از ناحیه آنان به کودکان صدمه ای نخواهد رسید.[33]

امام باقر«ع» می فرمایند: «خداوند شرق و غرب عالم را در سیطره حکومت مهدی«عج» و یاران او قرار می دهد، آیین خود را آشکار می سازد و به وسیله او و یارانش بدعت و باطل را نابود می کند، چنانکه تبهکاران، حق را نابود کرده بودند، به طوری که بر صحنه زمین اثری از ظلم دیده نخواهد شد. آنها امر به معروف و از منکر، نهی کنند.»[34]

در حکومت حضرت مهدی«عج» نقطه ای از زمین باقی نمی ماند مگر نور اسلام در آنجا بتابد و آثار حیات بخش آن جامعة جهانی را فرا گیرد. امام باقر«ع» فرمودند: «همانا این حادثه در هنگام ظهور مهدی«عج» رخ می دهد. در آن زمان کسی در زمین باقی نمی ماند جز آنکه به نبوت و رسالت محمد«ص» اقرار کند.[35]

آثار امیدبخش حکومت حضرت مهدی«عج»

الف) مژده به وفور نعمت و تأمین اقتصادی تمام مردم

امام صادق«ع» می فرمایند: «هنگامی که قائم ما«عج» قیام کند، زمین با نور او منور می شود به طوری که از نور خورشید بی نیاز می شوند و تاریکی از بین می رود. زمین همه گنج های نهفته اش را ظاهر می سازد تا در معرض دید مردمان قرار گیرد. انسان هر چه جستجو می کند کسی را پیدا کند با ثروتش او را صله کند و زکات مالش را بپذیرد، پیدا نمی کند. همه مردمان با آنچه خداوند از فضل خود به آنها عطا فرموده بی نیاز می شوند».[36]

ب) عدالت

پیامبرگرامی«ص» می فرمایند: «أُبَشِّرُکُم بِالْمَهدِیِّ یُبعَثُ فِی أُمَّتِی عَلَی اختِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَزَلَازِلَ، فَیَملَأُ الأَرضَ قِسطًا وَعَدلًا، کَمَا مُلِئَت جَورًا وَظُلمًا، یَرضَی عَنهُ سَاکِنُ السَّمَاءِ وَسَاکِنُ الأَرضِ یُقَسِّمُ المالَ صِحاحاً. فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: ما صِحاحاً؟ قالَ: بِالسَّوِیَّةِ بَینَ النّاس[37] شما را به مهدی«عج» مژده می دهم. زمین را پر از عدل و داد می کند همان گونه که از جور وستم پر گردیده است. ساکنان آسمان و زمین از وی خشنود، مال را به (صحاح) تقسیم می کند، گفته شد: مقصود از صحاح، چیست؟ آن جناب فرمود: برابر تقسیم کردن میان مردم است.»

ج) صلح و آرامش پایدار در سراسر جهان

پس از پیروزی حضرت مهدی«عج» و یارانش، آرامش و معنویت بر جهان حاکم خواهد شد: «وَعَدَاللّهُ الَّذینَ ءَامَنوا... وَ لَیُبدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً...»؛[38] «إِنَّ الأَرضَ لِلّهِ یُورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ و العـقِبَةُ لِلمُتَّقین»؛[39] «و قـتِلوهُم حَتَّی لاَتَکونَ فِتنةٌ و یَکونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه»؛[40]«لِیُحِقَّ الحَقَّ و یُبطِلَ البـطِلَ».[41] از بررسی شواهد قرآنی و روایی چند نکته به دست می آید.

1ـ تصویری که مجموعه آیات و روایات از آخرالزمان و ظهور مهدی«عج» موعود به دست می دهند حاکی از مختصاتی است که هریک به طور مستقل واجد ارزش هستند، نظیر همزیستی مسالمت آمیز مردم و نیز سایر موجودات، امنیت کامل، عدالت اجتماعی به معنای حقیقی آن، استخراج ثروت های نهفته در زمین، بی نیازی مردم، رشد و گسترش ظرفیت های فکری و عقلی مردم و سایر توانایی های آنان. باید در نظر داشت که اجتماع این ارزش ها همگی در یک عصر و زمان، در حقیقت تأمین همه خواسته های بشریت در طول تاریخ است. بر این اساس می توان گفت که رویکرد اسلام به ظهور منجی جهان کاملاً رویکردی خوش بینانه، امیدوارانه و برانگیزاننده است.

2ـ امید به ظهور مهدی«عج» در مکتب اسلام با امیدی که برخی متفکران به پیروانشان در طول تاریخ داده اند، متفاوت است. مسلمانان امید به چیزی موهوم و دور از واقعیت ندارند، بلکه امیدوار به واقعیتی هستند که کاملاً تحقق پذیر است. باید توجه داشت که از ابتدای تاریخ تفکر تا کنون، اندیشمندانی ظهور کرده اند نظیر افلاطون و فارابی طراح مدینه فاضله، آگوستین ترسیم کننده «شهر خدا » و توماس مور مبتکر «اتوپیا» که هریک ویژگی های آن جامعه ایده ال را بیان کرده اند، لکن هیچ کدام از این آرمان ها از مرحله اندیشه فراتر نرفته و عملی نشده است.

3ـ پیروان آیین اسلام در رویکرد به آخرالزمان و ظهور منجی عالم، علاوه بر اینکه از «تفکری امیدوارانه» نسبت به این پدیده برخوردارند، ولی در حد و مرز «تفکر» و «امید» متوقف نمی شوند و به وادی «عمل» می رسند و در حوزه انجام وظیفه، مسئولیت های خویش را می شناسند و برای ایفای آن، تردید به خود راه نمی دهند.

پی نوشت ها

[1] واقعه، 13، 39، 49؛ حجر، 24.

[2] اعراف، 128؛ نور 55؛ قصص، 5؛ فتح، 28 و....

[3] حسین توفیقی، هزاره گرایی، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1378ش، چاپ اول، ص 21.

[4] لقمان، 34؛ احزاب، 63 و زخرف، 85.

[5] بحارالانوار، ج 40، ص 177؛ ج 2، ص 87؛ ج 9، ص 319؛ ج 12، ص 282؛ ج 14، ص 83 و84؛ ج 15، ص 203؛ ج 16، ص 18 و 21؛ ج 20، ص 222؛ ج 21، ص 317 و 351.

[6] ابن عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، تونس، الدار التونسیه، للنشر، چاپ دوم، ج 26، ص 104.

[7] ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، بیروت، مؤسسه اعلمی، ج 1، ص 303.

[8] محمدتقی محصل، نجات بخشی در ادیان، تهران، مؤسسه مطالعات فرهنگی چاپ اول، ش369، ص13 و 14.

[9] هزاره گرایی، ص 25.

[10] نجات بخشی در ادیان، ص 13 و 14.

[11] مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، قم، صدرا، 1368ش، چاپ پنجم، ص 5.

[12] گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، اوستا، گاهان، یسنه 46، ب 3 و یَشتها، اردیبهشت، ب 10 و 17 و فروردین، ب 129؛ نجات بخشی در ادیان، ص 3 و 71.

[13] رنه گنون، بحران دنیای متجدّد، ترجمه دهشیری، تهران امیر کبیر، 1372ش، چاپ دوم، ص 1، اوپانیشاد، ص 772 ـ 774 و 737.

[14] گزارش کانون پالی، بودا، تهران، مروارید،1362 ش، ص 518 و 519؛ مجید فلسفیان، علی و پایان تاریخ، قم جمکران، 1378ش، ص 23

[15] کتاب مقدّس، بیروت، دارالکتاب المقدس، فی شرق الاوسط، 1993م، اشعیاء11 و 12، یوئیل 3 و 4، زکریا 9، دانیال 2: 44، و 7: 13 و 27.

[16] کتاب مقدّس، بیروت، دارالکتاب المقدس، فی شرق الاوسط، 1993م متی 24: 15و 44، و رسل 2: 17 و21.

[17] کتاب مقدّس، مکاشفه یوحنا 4 و 22؛ نجات بخشی در ادیان، ص 113 133.

[18] آندره پی بتر، مارکس و مارکسیسم، ترجمه صفائیان، تهران، دانشگاه تهران، 1358 ش، ص 91 و 94.

[19] بحران دنیای متجدّد، ص 2، 20، 55، 105، 154 و 186؛ علائم آخرالزمان، ص 188 و 199، 200 و 318.

[20] «پایان تاریخ و آخرین انسانها» مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی، ص 22.

[21] برخورد تمدّن ها و بازسازی نظم جهانی، ص 485 و 516.

[22] ذاریات 56.

[23] نور 24.

[24] توبه، 33؛ فتح، 28، صف، 9.

[25] فرهنگ معین، ج 1، ص 364.

[26] نور، 55.

[27] الغیبه، ص 177.

[28] انبیاء، 105.

[29] منتخب الاثر، ص 206، ح 1224.

[30] منتخب الاثر، ج 3، ص 212،ح 1231، خصال شیخ صدوق، ج 2، ص 616.

[31] اسرا، 81.

[32] تحف العقول، ص 115.

[33] منتخب الاثر،ص529.

[34] تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 506.

[35] التبیان، ج 5 ص 244، مجمع البیان ج 5، ص 25.

[36] فضل بن شاذان، چهل حدیث درباب غیبت امام عصر«ع» ص 87.

[37] همان، ص 87.

[38] نور، 55.

[39] اعراف، 128.

[40] انفال، 39.

[41] انفال، 8.