ارتباط ارتداد و آیه«لا اکراه فی الدین»

  • ۱۶۳
ارتباط ارتداد و آیه«لا اکراه فی الدین»

در آیه «لا إِکْراه»، اجبار و اکراه تکوینی نفی شده(12) اما این بدین معنا نیست که از جهت تشریعی نیز کسی را مکلّف به دینداری و مسلمان شدن نکند.
چگونگی ارتباط ارتداد و آیه«لا اکراه فی الدین»

پرسش:

اگر قرآن کلام الهی است و اختلاف و تناقضی در آن نیست، چرا بین آیات ارتداد و عدم مقبولیت دینی غیر از اسلام و بین آیاتی مانند «لا اکراه فی الدین» و « الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ...» ناسازگاری وجود دارد؟

پاسخ:

مقدمه

قرآن کریم، کامل ترین و آخرین کتاب آسمانی است که برای هدایت و راهنمایی انسان به سوی سعادت و کمال، فرستاد شده و تعالیم و معارف ارزشمندش، تا قیامت و برای همه انسان ها، کاربردی، آموزنده و هدایتگر است. در این بین برخی از روی ناآگاهی یا غرض ورزی، شبهه تعارض و ناسازگاری بین آیات را القاء می کنند، از جمله، تقابل انداختن بین آیات محکومیت ارتداد و بین آیاتی که می گوید در دین اکراه و اجبار نیست و یا توصیه می کند سخن و کلام دیگران را بشنوید و بهترین ها را انتخاب کنید.

در ادامه و با شناخت و آگاهی صحیح از منظور این آیات، روشن می شود بین این آیات هیچ تعارض و ناسازگاری  نیست و همه در یک راستا و یک مسیر، در راه رشد و تعالی انسان هستند.

ـ ممنوعیت دعوت اجباری

«در قبول دین، اکراهى نیست، (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است»(1)؛ در این آیه شریفه دین اجبارى نفى شده، چون دین عبارت است از یک سلسله معارف علمى که معارفى عملى به دنبال دارد و جامع همه آن معارف را «اعتقادات» می گویند و اعتقاد و ایمان هم از امور قلبى است که اکراه و اجبار در آن راه ندارد.(2)

از طرفی پس از بیان آن همه دلایل روشن و استدلال ‏هاى منطقى و معجزات آشکارى که پیامبران آورده‏ اند، نیازى به تحمیل دین نیست؛ چرا که راه رشد و هدایت از راه انحراف جدا و آشکار شده‏ و هر کس مى‏ تواند راه خود را انتخاب کند.

البته این نکته نیز قابل توجه است که اکراه و اجبار در اصل پذیرش و ورود به دین نیست، ولى هرگاه کسى دینى را پذیرفت، لوازم و احکام آن را نیز پذیرفته است و باید به آن ها ملتزم باشد. پس اگر کسى اسلام را پذیرفت، باید احکام شخصى و اجتماعى آن را رعایت کند و به اعمال علنى خلاف قانون، مثل شراب‏ خوارى و سرقت و... اقدام نکند؛ چرا که در اسلام ممنوع است.(3)

مطلب دیگر؛

معنای «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» این نیست که انسان می تواند هیچ دینی نداشته باشد و بی دینی را انتخاب کند، خیر؛ ادیان الهی برای راهنمایی انسان به سوی سعادت و کمال فرستاده شده اند و انسان بدون دین، نمی تواند به آن کمال معنوی مورد نظر شارع برسد. ازاینرو در عین اجباری نبودن ورود و دعوت به دین؛ خداوند متعال هیچ آیینی به غیر از تسلیم بودن در برابر پروردگار را نمی پذیرد‏.(4)

در این بین، آیین اسلام، آخرین و کامل ترین ادیان الهی است که پس از آن، دیگر دینی نمی آید و با آمدن آن هم، سایر ادیان سابق، منسوخ شده و مدت آن ها تمام شده است.

برخی از مفسران نیز در تفسیر آیه 85 آل عمران، به استناد قرائن و شواهد، گفته اند مانعى ندارد واژه «اسلام» را در این‏ جا به معناى اسلام اصطلاحى (یعنى دین اسلام) بدانیم؛ لذا از آیه استفاده مى ‏شود که «اسلام» تنها دین مورد قبول خدا در عصر حاضر است و از این روست که دین اسلام را ناسخ ادیان قبل‏ دانسته ‏اند.(5)

ـ آزاداندیشی در اسلام

«همان کسانى که سخنان را مى ‏شنوند و از نیکوترین آن ها پیروى مى ‏کنند؛ آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آن ها خردمندانند.»(6)

در تبیین این آیه شریفه آمده: برخى مکاتب و مذاهب پیروان خود را از شنیدن سخنان مخالفان منع مى ‏کنند؛ چرا که منطق قوى ندارند و مى ‏ترسند که منطق دیگران بر پیروانشان غلبه کند، اما اسلام در این مورد به سیاست درهاى باز و آزاداندیشى روى آورده است و به مسلمانان گوشزد مى ‏کند که از شنیدن سخنان دیگران وحشت نداشته باشند، ولى آن ها را چشم بسته نپذیرند، بلکه تفکر کنند و بهترین سخنان را انتخاب کنند.

اسلام به کسانى بشارت مى‏ دهد که گفتارها را مى ‏شنوند و خوب ترین آن ها را بر مى ‏گزینند. اصولا مکتبى که داراى منطق نیرومندى است دلیلى ندارد که از گفته ‏هاى دیگران وحشت داشته باشد و از طرح مسائل آن ها هراس به خود راه دهد؛ آن هایی باید بترسند که ضعیف و بى ‏منطق هستند.

این آیه در عین حال چشم و گوش بسته ‏هایى را که هر سخنى را بى ‏قید و شرط و بدون تحقیق و بررسى مى ‏پذیرند، از صف اولو الالباب و هدایت یافتگان، بیرون مى ‏شمرد و این دو وصف را مخصوص کسانى مى‏ داند که نه گرفتار افراط تسلیم‏ بى‏ قید و شرطند و نه تفریط تعصب هاى خشک و جاهلانه.(7)

ـ روی گرداندن از آیین الهی

در قرآن کریم تنها به مذمت شدید ارتداد و وعده عذاب عظیم الهى نسبت به مرتدان اشاره شده و از چگونگى کیفر دنیوى آن ها سخنی به میان نیامده است؛ آیه 217 سوره بقره و 106 سوره‏ نحل و آیات 86 تا 90 سوره آل عمران و... از جمله این آیات هستند.

لازم به ذکر است که اسلام در مورد آنان که اسلام را نپذیرفته اند، سخت گیرى نکرده است؛ ولى در مورد کسانى که اسلام را بپذیرند و سپس عدول کنند فوق العاده سخت گیر است؛ چرا که این عمل موجب تزلزل جامعه اسلامى مى گردد و یک نوع قیام بر ضد حکومت اسلامى است و غالبا دلیل بر سوء نیت است؛ لذا اسلام قوانین سخت گیرانه ای در مورد مرتد وضع کرده است. شبیه این قانون سخت گیرانه، در بسیارى از کشورهاى شرق و غرب وجود دارد.(8)

قابل توجه این که دشمن همیشه و از هر فرصتی برای توطئه و ضربه زدن به دین الهی، کمال سوء استفاده را می برد، و این تازگی ندارد؛ در قرآن کریم از گروهى سخن گفته شده که به عنوان یک توطئه حساب شده، ابتدا اظهار اسلام کردند سپس به عنوان این که چیز قابل ملاحظه ‏اى در اسلام نیافتند، کنار رفتند و بیزارى جستند، و هدف آن ها این بود که به این وسیله، تزلزل در ایمان مؤمنان ایجاد کنند؛ قرآن کریم در این باره می فرماید: «و جمعى از اهل کتاب (از یهود) گفتند: (بروید در ظاهر) به آن چه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آن ها (از آیین خود) بازگردند.»(9)

بله؛ کسانى که در حال تحقیق باشند، مشمول حکم مرتد نیستند؛ حتى اگر نتیجه تحقیق آن ها بازگشت از اسلام و گرایش به آیین دیگرى باشد؛ مشروط بر این که سخنى برخلاف اسلام نگویند، کسى با آن ها کارى ندارد و از مجازات ها معاف اند.(10)

ـ عدم تعارض و ناسازگاری بین آیات قرآن

همان طور که قرآن کریم از نشانه های معجزه و الهی بودنش، به عدم اختلاف و نبود ناسازگاری بین آیات اشاره می کند(11)، این جا نیز هیچ ناسازگاری و ناهمخوانی بین آیات دیده نمی شود و همه در یک راستا هستند؛ زیرا:

در آیه «لا إِکْراه»، اجبار و اکراه تکوینی نفی شده(12) اما این بدین معنا نیست که از جهت تشریعی نیز کسی را مکلّف به دینداری و مسلمان شدن نکند، زیرا هدف از خلقت انسان و جن چیزی جز عبودیت آن ها نیست(13) و این عبودیت تنها با پذیرش دین الهی محقّق می شود.

از طرفی در هر زمان، یک دین حق وجود دارد و با آمدن آیین اسلام ـ که آخرین و کامل ترین ادیان الهی است ـ سایر ادیان، منقضی شده و اکنون تنها دین و آیین معتبر، دین اسلام است.

با توجه به آیه شریفه «الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ...» نیز راه تحقیق و مطالعه در این راستا بر همگان باز است؛ در این زمینه، شناخت و تحقیق در موضوع اسلام نیز نه تنها هیچ منعی ندارد بلکه بسیار ارزشمند است و توصیه می شود.

از طرفی آیین اسلام، به حقانیت خود، باور قطعی و کامل دارد و می داند هر کسی بدون پیش فرض ذهنی و بدون تعصب و غرض ورزی، اگر با نگاه محققانه و برای شناخت اسلام، به مطالعه و کنکاش در این زمینه بپردازد و تعالیم و ارزش های دینی را از سرچشمه زلال و پاکش (یعنی قرآن کریم و ائمه معصومین علیهم السلام) بچشد، هر چه پیش می رود، حقانیت اسلام بیش از پیش بر او اثبات خواهد شد.

آیاتی هم که در مقابل ارتداد و خروج از دین، سخت گیری کرده و مذمت شدید دارند؛ بدین جهت است که غالب این موارد به جهت غرض ورزی و ضربه زدن به دین الهی و سست کردن پایه های دینداری و باورهای مسلمانان و تازه واردین به دین اسلام است؛ و الا اگر واقعا کسی محققانه و عالمانه در این زمینه شناخت دین، تلاش کرده ولی به حقانیت اسلام نرسیده باشد، تا مادامی که به تبلیغ و ترویج افکار و نظرات خود، اقدام نکرده باشد، کسی با او کاری ندارد.

نتیجه

بین آیات قرآن کریم هیچ تعارض و ناسازگاری نیست، زیرا:

1. ورود و دعوت به دین، اجباری نیست؛ نه این که مجاز هستیم بی دین بمانیم.

2. در اصل ورود و پذیرش دین، اکراه و اجبار نیست، ولى هرگاه کسى دینى را پذیرفت، لوازم و احکام آن را نیز پذیرفته است و باید به آن ها ملتزم باشد.

3. در هر زمان تنها یک دین حق است و با آمدن اسلام، تنها دین حق، دین اسلام است.

4. دین، عامل اصلی هدایت انسان به سوی کمال و سعادت واقعی است. هر عملی که دین و اعتقادات دینی را تضعیف یا تحریف کند، بزرگ ترین جرم است و مجازات سنگین دارد، زیرا بزرگ ترین عامل سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت انسان را تخریب می ‌کند.

5. تحقیق و مطالعه در باره ادیان الهی، به ویژه دین اسلام، برای داشتن انتخابی عالمانه و آگاهانه، نه تنها منعی ندارد بلکه بر اساس آموزه های دین اسلام، بسیار هم توصیه و تشویق شده است.

6. تغییر دین به تنهایی، مجازاتی ندارد و آیات محکومیت ارتداد، شامل هر کسی نمی شود بلکه فقط کسی را شامل می شود که بخواهد بر علیه نظام و جامعه اسلامی توطئه کرده و به تبلیغ بر ضد دین اقدام نماید.

پی نوشت ها:

1. «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ...» سوره بقره، آیه 256.

2. ر.ک: طبابایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374ش، ج‏2، ص524-525.

3. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، 1387ش، چاپ اول، ج‏2، ص274.

4. سوره آل عمران، آیه 85.

5. تفسیر قرآن مهر، پیشین، ج‏3، ص170.

6. «الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ‏ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب‏» سوره زمر، آیه 18.

7. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371ش، چاپ دهم، ج‏19، ص416؛ ر.ک: تفسیر قرآن مهر، پیشین، ج‏18، ص52.

8. ر.ک: مکارم شیرازی، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1376ش، چاپ نهم، ج‏10، ص175-177.

9. «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذی أُنْزِلَ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون‏» سوره آل عمران، آیه 72.

10. پیام قرآن، پیشین، ج‏10، ص177.

11. سوره نساء، آیه 82.

12. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، پیشین، ج2، ص524.

13. سوره ذاریات، آیه 56.

 

محبوب ترین مطالب

پربحث ترین مطالب

نظرات خوانندگان