وَلَیۡسَتِ ٱلتَّوۡبَةُ لِلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسَّیِّـَٔاتِ حَتَّىٰٓ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ إِنِّی تُبۡتُ ٱلۡـَٰٔنَ وَلَا ٱلَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمۡ کُفَّارٌۚ أُوْلَـٰٓئِکَ أَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا
و توبۀ کسانى که گناه مى کنند، تا وقتى که مرگ یکى از ایشان دررسد، مى گوید: «اکنون توبه کردم»، پذیرفته نیست؛ و [نیز توبه] کسانى که در حال کفر مى میرند، پذیرفته نخواهد بود، آنانند که برایشان عذابى دردناک آماده کرده ایم
سوره نساء / آیه ۱۸
(ولیست التوبه للذین یعملون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الئن ولا الذین یموتون وهم کفار اولئک اعتدنا لهم عذابا الیما):(وتوبه برای کسانی نیست که تا زمانی که مرگشان فرا می رسد به اعمال زشت ادامه می دهند و در زمان مرگ می گویند حالا توبه کردم ،همچنین توبه برای کسانی که در حال کفر می میرند نیست ، اینچنین کسانی را برایشان عذابی دردناک آماده کرده ایم ) با جمع آوردن کلمه (سیئات )معلوم می شود که خداوند در باره این دوطائفه قصد احصا و شمارش گناهانشان را دارد و اینکه (یعملون السیئات )را مقیدنمود به (حتی اذا حضر احدهم الموت )معلوم می شود که آنها استمرار در گناه دارند وبه خاطر سهل انگاری در شناخت توبه یا حقیر شمردن آن ، توبه را از امروز به فردا می افکنند، تا زمانی که مرگ آنها فرا برسد، آنوقت با زبان توبه می کنند تاعواقب اعمال سوء خود را از بین ببرند، در حالیکه به مجرد لفظ و بدون توبه قلبی خداوند توبه آنها را نمی پذیرد، همچنین کسانی که در طول زندگی کافرهستند و به همان حالت کفر از دنیا می روند مسلما خدا بسوی آنها توبه نمی کند،چون امکان توبه چنین بنده ای با مردنش از دست رفته ،ولی توبه خدا و برگشت او به سوی مغفرت و رحمتش امکان دارد، چون ممکن است بعد از مردن بوسیله شفاعت شافعان مشمول رحمت خدای تعالی قرار گیرند و از حضرت رسول (ص ) روایت شده که شیطان زمانی که پیکر آدم را تو خالی دید، گفت :خدایا به عزت تو قسم ،تا زمانی که روح در بدن اوست از درون او خارج نمی شوم و خدای متعال فرمود: به عزتم قسم تا وقتی که روح در بدن اوست ،بین او و توبه حائل نمی شوم .اما کسانی که توفیق توبه را نیابند،خداوند با اسم اشاره (اولئک ) که مخصوص به دور است به دوری این دوطائفه از ساحت قرب و تشریف اشاره می کند وبرای آنان عذابی دردناک مهیا می کند(اعتاد)به معنای اعداد ویاوعده است .
و لیست التوبة للذین یعملون السیئات ... در این آیه اشاره به کسانى که توبه آنها پذیرفته نمىشود نموده ، مىفرماید : کسانى که در آستانه مرگ قرار مىگیرند و مىگویند اکنون از گناه خود توبه کردیم توبه آنان پذیرفته نخواهد شد .
دلیل آن هم روشن است ، زیرا در حال احتضار و در آستانه مرگ ، پردهها از برابر چشم انسان کنار مىرود ، و دید دیگرى براى او پیدا مىشود ، و قسمتى از حقایق مربوط بجهان دیگر و نتیجه اعمالى را که در این زندگى انجام داده با چشم خود مىبیند و مسائل جنبه حسى پیدا مىکند ، واضح است که در این صورت هر گناهکارى از اعمال بد خود پشیمان مىگردد ، و همانند کسى که شعله آتشى را نزدیک خود ببیند از آن فرار مىکند .
مسلم است که اساس تکلیف و آزمایش پروردگار بر این گونه مشاهدهها نیست ، بلکه بر ایمان به غیب و مشاهده با چشم عقل و خرد است.
بهمین دلیل در قرآن مجید مىخوانیم : هنگامى که نخستین نشانههاى عذاب دنیا بر بعضى از اقوام پیشین آشکار مىگشت باب توبه بروى آنها بسته مىشد ، در سرگذشت فرعون مىخوانیم : حتى اذا ادرکه الغرق قال آمنت انه لا اله الا الذى آمنت به بنو اسرائیل و انا من المسلمین الان و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین ( یونس - 90 - 91 ) : تا آن زمان که غرقاب دامن او را گرفت ، صدازد الان ایمان آوردم که معبودى جز معبود بنى اسرائیل نیست و من از تسلیم شدگانم ، اما به او گفته مىشود الان این سخن را مىگوئى ؟ و پیش از این نافرمانى کرده و از مفسدان بودى ! ؟ بهمین دلیل توبه تو پذیرفته نخواهد شد.
از بعضى از آیات قرآن ( مانند آیه 12 سوره سجده ) استفاده مىشود که گناهکاران در قیامت با مشاهده عذاب الهى از کار خود پشیمان مىشوند ولى پشیمانى آنها سودى نخواهد داشت.
چنین کسانى درست مانند مجرمانى هستند که وقتى چشمشان به چوبه دار افتاد و طناب دار را بر گلوى خود احساس کردند ، از کار خود پشیمان مىشوند ، روشن است که این پشیمانى نه فضیلت است و نه افتخار و نه تکامل ، و بهمین جهت چنان توبهاى بى اثر است .
البته این آیه با روایاتى که مىگوید : توبه تا آخرین نفس پذیرفته مىشود هیچگونه منافاتى ندارد ، زیرا منظور از آن روایات لحظاتى است که هنوز نشانههاى قطعى مرگ را مشاهده نکرده و به اصطلاح دید برزخى پیدا ننموده است.
دسته دوم : از کسانى که توبه آنها پذیرفته نمىشود آنها هستند که در حال کفر از جهان مىروند ، در آیه فوق در باره آنها چنین مىفرماید : و لا الذین یموتون و هم کفار : آنها که در حال کفر مىمیرند توبه براى آنان نیست .
این حقیقت در آیات متعدد دیگرى از قرآن مجید نیز بازگو شده است.
وَ لَیْسَتِ اَلتَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسَّیِّئٰاتِ حَتّٰى إِذٰا حَضَرَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قٰالَ : إِنِّی تُبْتُ اَلْآنَ وَ لاَ اَلَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّٰارٌ، أُولٰئِکَ أَعْتَدْنٰا لَهُمْ عَذٰاباً أَلِیماً
توبه این نیست که کسى به اعمال زشت مشغول شود، تا وقتى که مى خواهد مرگ او را دریابد، پس بگوید: الآن من توبه کردم و نیز کسى که در حال مرگ است و مى خواهد بمیرد، و کافر است بگوید: توبه کردم، توبه اش قبول نیست ما براى اینان عذابى دردناک آماده ساختیم
عقل آن حقیقتى است که بقیّه قواى فکرى، لشگریان او هستند انسانى که زیاد توبه مى کند، و باز آن را مى شکند، همچون مسافرى است که وسایل سفر خود را بر شترانى مى بندد، و به همراه شترانِ دیگر راه را آغاز مى کند، امّا در بین راه از دیگر شتران جدا گشته و راه خود را طى مى کند غرض معرفت عرفانى فراز و نشیب دارد، نباید در بین راه مسیر توانمند راه عرفانى و دریچه هاى به غیب را با رویکرد منفى خود مسدود کنیم او مثالى مى زند که وقتى موسى در برابر فرعون قرار گرفت، و او مى خواست از او اقرار بگیرد که او فرزند غلام فرعون عمران است، موسى در پاسخ او جوابى دو پهلو داد که من و همۀ انسانها از خاک هستیم
عقل را باشد وفاى عهدها تو ندارى عقل رَوْ اى خَرْبَها عقل را یاد آید از پیمانِ خود پردۀ نسیان به دَرَّاند خرد چون که عقلت نیست، نسیان میرِ تُوست دشمن و باطل کنِ تدبیرِ تُوست از کمىِّ عقل پروانۀ خسیس یاد نآرد زآتش و سوز و حَسیس
چون که پَرَّش سوخت توبه مى کند آز و نِسیانش بر آتش مى زند ضبْط و درک و حافظى و یادْداشت عقل را باشد که عقل آن را فراشت چون که گوهر نیست، تابَش چون بُوَد؟ چون مُذَکِّر نیست، اِیابش چون بُوَد؟ این تمنّى هم ز بى عقلىِّ اوست که نبیند کآن حماقت را چه خُوست آن ندامت از نتیجۀ رنج بود نه ز عقلِ روشنِ چون گنج بود چون که شد رنج، آن ندامت شد عدم مى نَیَرْزد خاک، آن توبه و ندم آن ندم از ظلمتِ غم بست بار پس کلامُ اللَّیْلِ یَمْحُوهُ النَّهار چون برفت آن ظلمتِ غم، گشت خوش هم رود از دل نتیجه و زاده اش مى کند او توبه و پیرِ خِرَد بانگ لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا مى زند عقل ضدّ شهوت است اى پهلوان آن که شهوت مى زند عقلش مخوان وَهْم خوانش آن که شهوت را گداست وَهم قلبِ نقدِ زرِّ عقل هاست بى محک پیدا نگردد وهم و عقل هر دو را سوى محک کن زود نَقل این محک قرآن و حال انبیا چون محک مر قلب را گوید: بیا تا ببینى خویش را ز آسیبِ من که نئى اهل فراز و شیب من عقل را گر ارّه اى سازى دو نیم همچو زر باشد در آتش او بسیم وهم مر فرعون عالم سوز را عقل مر موسىّ جان افروز را رفت موسى بر طریق نیستى گفت فرعونش بگو تو کیستى ؟ گفت: من عقلم رسولِ ذوالجلال حجّةُ اللّٰهَم، امانم از ضلال گفت نى خامش رها کن هاى و هو نسبت و نام قدیمت را بگو گفت که نسبت مرا از خاک دانش نام اصلم کمترینِ بندگانْش بندۀ زادۀ آن خداوندِ وحید زاده از پشت جوارى و عبید نسبت اصلم ز خاک و آب و گِل آب و گِل را داد یزدان جان و دل مرجَع این جسمِ خاکم هم به خاک مرجِعِ تو هم به خاک، اى سهمناک اصل ما و اصلِ جمله سرکشان هست از خاکى و آن را صد نشان
وَ لَیْسَتِ اَلتَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسَّیِّئٰاتِ حَتّٰى إِذٰا حَضَرَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قٰالَ إِنِّی تُبْتُ اَلْآنَ خدا توبۀ کسى را که در پیشگاه او توبه کند مى پذیرد؛ لکن مشروط به آن که وى پیش از ظاهر شدن نشانه هاى مرگ توبه کند اما کسى که نشانه هاى مرگش ظاهر شده و توبه مى کند، توبه اش پذیرفته نخواهد شد؛ زیرا این توبه، توبۀ شخص ناتوانى است که از پاداش و نصیب خود، ناامید شده است حال این سؤال مطرح مى شود: شما دربارۀ روایتى که از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل شده است، چه مى گویید؛ آن حضرت فرمود: «کسى که یک ساعت پیش از رسیدن مرگ خود توبه کند، خدا توبۀ او را مى پذیرد یک ساعت زیاد است؛ کسى که توبه کند، درحالى که روحش به اینجا به گلویش اشاره مى کند رسیده باشد، خدا توبۀ او را مى پذیرد»
پاسخ: در این روایت از چند جهت اشکال است:
اوّلا، روایت فوق با کتاب خدا مخالف است از پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود:
«در زندگى ام بر من فراوان دروغ مى بندند و پس از مرگم این دروغ بستن ها افزایش پیدا خواهد کرد کسى که بر من دروغ ببندد، نشیمنگاهش از آتش پر مى شود هرگاه از من حدیثى به شما رسید، آن را بر کتاب خدا عرضه کنید، آنچه را با کتاب خدا سازگار باشد بگیرید و آنچه را مخالف کتاب خدا باشد به دور اندازید»
ازاین رو، به حدیثى که مى گوید: «اگر روح به گلو رسد، توبه پذیرفته مى شود» اعتنا نمى کنیم بعید نیست که حاکمان جور در دوران امویان و عباسیان به برخى از مزدوران خود دستور داده باشند که این حدیث را برایشان جعل نمایند تا بدین وسیله بر زیردستان خود احتجاج کنند که خداوند آنها را در ستم و ایجاد فساد آزاد گذاشته است؛ چه، هر حاکمى گروهى از فقها را در کنار خود داشت که اعمال او را توجیه مى کردند و دین را برطبق خواسته ها و هوس هاى این شیاطین تفسیر مى کردند
ثانیا، پذیرفته شدن توبه در هنگام مرگ، موجب تشویق انسان به ارتکاب گناه و معصیت مى شود و این، عمل شیطان است نه عمل رحمان
ثالثا، خداوند، عمل را از شخص در صورتى مى پذیرد که با اراده و آزادى کامل از وى صادر شده باشد بدیهى است که انسان وقتى در برابر عمل آزادى دارد که هم توان فعل آن را داشته باشد و هم توان ترک آن را؛ اما اگر توان یکى از این دو را داشته باشد، مختار نخواهد بود از این گونه است توبۀ هنگام مرگ؛ زیرا فرض بر این است که توبه کنندۀ در این حالت از ارتکاب گناه و معصیت ناتوان است درست مانند آنهایى که در روز قیامت مى گویند: «رَبَّنَا اِکْشِفْ عَنَّا اَلْعَذٰابَ إِنّٰا مُؤْمِنُونَ ؛ پروردگارا! عذاب را از ما بردار که ما به تو ایمان داریم» اگر خدا توبه را از کسى که در آستانۀ مرگ است بپذیرد، سزاوار است آن را از کسانى که در جهنم گرفتار عذابند نیز بپذیرد و فرق گذاشتن میان این دو نارواست ازاین رو، خداوند آنها را مساوى دانسته و یکى را بر دیگرى عطف کرده؛ زیرا فرموده است: وَ لاَ اَلَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّٰارٌ؛ یعنی همچنین خدا از کسانىکه کافر از دنیا مىروند و از کفر خود پشیمان نمىشوند، مگر زمانى که عذاب را در روز قیامت ببینند، توبه را نمىپذیرد؛ روزى که آنها در راه رسیدن به آن هستند؛ چنانکه آیات 99 و 100 سوره مؤمنون بر این موضوع دلالت دارد: «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ چون یکىشان را مرگ فرارسید، گوید: اى پروردگار من! مرا بازگردان. شاید کارهاى شایستهاى را که ترک کرده بودم به جاى آورم. هرگز! این سخنى است که او مىگوید و پشت سرشان تا روز قیامت مانعى است که بازگشت نتوانند».
آرى، از دیدگاه عقل رواست که خداوند، گناهکاران را از باب تفضل و بزرگوارى ببخشد، هرچند آنان توبه نکنند؛ لکن این موضوع، چیزى است و پذیرش توبه در هنگام مرگ چیزى دیگر.
احادیث
۱
(نساء/ ۱۸)
الصّادق (علیه السلام)- وَ سُئِلَ الصَّادِقُ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَلَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ قَالَ ذَاکَ إِذَا عَایَنَ أَمْرَ الْآخِرَهًِْ.
امام صادق (علیه السلام)- از امام صادق (علیه السلام) در مورد آیه: وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّی إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الآنَ پرسیده شد. فرمود: «این زمانی است که احوال آخرت را با چشمانش ببنید».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۹۰
من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۳/ بحارالأنوار، ج۶، ص۱۹/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۶، ص۸۹/ البرهان
۲
(نساء/ ۱۸)
الباقر (علیه السلام)- عَنْ زُرَارَهًَْ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إِذَا بَلَغَتِ النَّفْسُ هَذِهِ وَ أَهْوَی بِیَدِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ لَمْ یَکُنْ لِلْعَالِمِ تَوْبَهًٌْ وَ کَانَتْ لِلْجَاهِلِ تَوْبَهًٌْ.
امام باقر (علیه السلام)- زراره نقل میکند: امام باقر (علیه السلام) فرمود: «اگر جان به اینجا برسد و با دستش به حنجرهی خود اشاره کرد توبهی عالم [به گناه بودن عملش] پذیرفته نیست ولی توبهی جاهل [که نمیدانسته این کار گناه است] پذیرفته است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۹۰
بحار الأنوار، ج۶، ص۳۲/ البرهان
۳
(نساء/ ۱۸)
الحسن (علیه السلام)- وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ نُسَخِ بِقَوْلِهِ إِنَّ اللهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِکَ حَرَّمَ الْمَغْفِرَهًَْ عَلَی الْکَافِرِ وَ لَمْ یُؤْیِسُ الْمُؤْمِنَ مِنْهَا مَا لَمْ یُغَرْغِرْ.
امام حسن (علیه السلام)- آیه: وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ به واسطهی آیه إِنَّ اللهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ؛ نسخ شده، کافران از مغفرت و بخشش خدا محرومند ولی مؤمن تا زمانیکه فریب شیطان را نخورده از رحمت و غفرانش مأیوس نمیشود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۹۲
متشابه القرآن، ج۲، ص۲۲۷
۴
(نساء/ ۱۸)
الصّادق (علیه السلام)- رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً تَابَ إِلَی اللَّهِ قَبْلَ الْمَوْتِ فَإِنَّ التَّوْبَهًَْ مُطَهِّرَهًٌْ مِنْ دَنَسِ الْخَطِیئَهًِْ.
امام صادق (علیه السلام)- خداوند بندهای را که قبل از مرگش توبه میکند، مورد رحمت خود قرار میدهد. و توبه پاککنندهی قلب از آلودگی گناهان است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۹۲
مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص۱۲۵
۵
(نساء/ ۱۸)
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ قَالَ هُوَ الْفَرَّارُ تَابَ حِینَ لَمْ یَنْفَعْهُ التَّوْبَهًُْ وَ لَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ.
امام صادق (علیه السلام)- حلبی گوید: در مورد آیه: وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّی إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الآنَ فرمود: «منظور از این آیه، کسی است که از توبه بسیار گریزنده است و زمانی توبه میکند که توبه، او را سودی نمیبخشد و از او پذیرفته نمیشود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۹۲
بحارالأنوار، ج۶، ص۳۲/ العیاشی، ج۱، ص۲۲۸/ مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص۱۴۴/ البرهان
۶
(نساء/ ۱۸)
الصّادق (علیه السلام)- وَلَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ فَإِنَّهُ حَدَّثَنِی أَبِیعَنِ ابْنِفَضَّالٍ عَنْ عَلِیِّبْنِعُقْبَهًَْ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ نَزَلَتْ فِی القرآن زُعْلَانَ تَابَ حَیْثُ لَمْ تَنْفَعْهُ التَّوْبَهًُْ وَ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ.
امام صادق (علیه السلام)- راوی گوید: وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ در این مورد پدرم حدیثی برای من خواند که از ابنفضال و او از علیّبنعقبه و او از امام صادق (علیه السلام) روایت کرد که: «[فقط] یک فرد غضب شده در قرآن است که زمانیکه برایش فایدهای ندارد توبه میکند و توبهاش قبول نمیشود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۹۲
بحارالأنوار، ج۳۰، ص۱۷۶/ القمی، ج۱، ص۱۳۳/ البرهان
۷
(نساء/ ۱۸)
الحسن (علیه السلام)- عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحَسَنِبْنِعَلِیٍّ (علیه السلام) فِی خَبَرٍ طَوِیلٍ احْتَجَّ فِیهِ عَلَی مُعَاوِیَهًَْ قَالَ فَأَمَّا الْقَرَابَهًُْ فَقَدْ نَفَعَتِ الْمُشْرِکَ وَ هِیَ وَ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِ أَنْفَعُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِعَمِّهِ أَبِیطَالِبٍ وَ هُوَ فِی الْمَوْتِ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْفَعْ لَکَ بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ لَمْ یَکُنْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ لَهُ وَ یَعِدُ إِلَّا مَا یَکُونُ مِنْهُ عَلَی یَقِینٍ وَ لَیْسَ ذَلِکَ لِأَحَدٍ مِنَ النَّاسِکُلِّهِمْ غَیْرِ شَیْخِنَا أَعْنِی أَبَاطَالِبٍ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَلَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً.
امام حسن (علیه السلام)- امام حسن (علیه السلام) در روایتی طولانی که بهوسیلهی آن با معاویه احتجاج میکند، میفرماید: «قرابت و خویشاوندی با پیامبر (صلی الله علیه و آله) که برای مشرک سودمند است، به خدا قسم برای مؤمن سودمندتر است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به عموی خود ابوطالب هنگام مرگ فرمود: «بگو «لا اله الا الله» تا به خاطر آن از تو روز قیامت شفاعت کنم». هرگز پیامبر به او چنین حرفی نمیزد و چنین وعدهای نمیداد مگر اینکه یقین داشت که او این مقام را دارد (شاید برای الزام مردم بود که مدّعی بودند ابوطالب مشرک است تا آشکارا ایمان او را ببینند) چنین مقامی هیچ کس را نیست جز جدّ ما ابوطالب؛ چرا که خداوند میفرماید: وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّی إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمْ کُفَّارٌ أُوْلَئِکَ أَعتَدْنَا لَهُمْ عذَابا أَلِیمًا».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۹۲
بحارالأنوار، ج۶، ص۳۴/ الأمالی للطوسی، ج۵۶۶/ البرهان
۸
(نساء/ ۱۸)
الصّادق (علیه السلام)- قَالَ النَّبِیّ (صلی الله علیه و آله): أَبَی اللَّهُ لِصَاحِبِ الْخُلُقِ السَّیِّئِ بِالتَّوْبَهًْ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کَیْفَ ذَاکَ قَالَ إِنَّهُ قَدْ أُشْرِبَ قَلْبُهُ حُبَّهَا.
امام صادق (علیه السلام)- پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خداوند از پذیرش توبهی فرد بد اخلاق اکراه دارد»، پرسیده شد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چرا چنین است»؟ فرمود: «زیرا علاقه به آن گناه در دل او زیاد شده است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۹۲
النوادر، ص۱۸
۹
(نساء/ ۱۸)
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- التَّائِبُ إِذَا لَمْ یَسْتَبِنْ عَلَیْهِ أَثَرُ التَّوْبَهًِْ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ یُرْضِی الْخُصَمَاءَ وَ یُعِیدُ الصَّلَوَاتِ وَ یَتَوَاضَعُ بَیْنَ الْخَلْقِ وَ یَتَّقِی نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ یُهَزِّلُ رَقَبَتَهُ بِصِیَامِ النَّهَارِ وَ یُصَفِّرُ لَوْنَهُ بِقِیَامِ اللَّیْلِ وَ یَخْمُصُ بَطْنَهُ بِقِلَّهًِْ الْأَکْلِ وَ یُقَوِّسُ ظَهْرَهُ مِنْ مَخَافَهًِْ النَّارِ وَ یُذِیبُ عِظَامَهُ شَوْقاً إِلَی الْجَنَّهًِْ وَ یُرِقُّ قَلْبَهُ مِنْ هَوْلِ مَلَکِ الْمَوْتِ وَ یُخَفِّفُ جِلْدَهُ عَلَی بَدَنِهِ بِتَفَکُّرِ الْآخِرَهًِْ فَهَذَا أَثَرُ التَّوْبَهًِْ وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الْعَبْدَ عَلَی هَذِهِ الصِّفَهًِْ فَهُوَ تَائِبٌ نَاصِحٌ لِنَفْسِه.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- توبهکننده تا آثار توبه در او آشکار نشود، توبهکنندهی واقعی نیست؛ [آثار توبه این است که] افرادی که از او ناراضیاند را راضی کند، نمازگزار شود، در میان مردم متواضع باشد، نفسش را از شهوات نگه دارد، گردنش را با روزه در روز باریک کند [تا نفسش سرکشی نکند] و از فرط شب زندهداری رنگ رخسارش زرد گردد، شکمش از کم خوراکی به هم آید، کمرش از ترس آتش جهنّم خم شود و استخوانهایش از شوق رسیدن به بهشت، آب گردد، قلبش از بیم ملکالموت به رقّت افتد و پوستش از کثرت تفکّر به لحظهی مرگ، به [استخوان] بدنش بچسبد؛ اینها آثار توبهاند و هرگاه دیدید که بندهای به این شکل است بدانید که او یک توبهکنندهی واقعی است که قصد بازگشت به گناه ندارد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۹۲
جامع الأخبار، ص۸۸