حوزه/ نـظام تکوین و قوانین اسلامی بر حرّیت انسان استوار است و اگر کسانی راه بـردگـی را بـپـیـمـایـنـد هم در جهت مخالف فطرت و وجدان خویش، گام برداشته اند و هم بر خلاف خواست خدا عمل کرده اند.
به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «اصول اخلاق اجتماعی» اثری از پژوهشکده تحقیقات اسلامی است که در آن به بررسی موارد متعدد از اخلاق های اجتماعی پرداخته و «حوزه نیوز» به انتشار این مباحث در شماره های گوناگون خواهد پرداخت.
* آزادی
آزادی و آزادگـی، مرادف واژه «حرّیت» و «آزاده» مرادف «حرّ» در زبان عربی است. حرّ به مـعـنـای بـرگـزیـده هـر چـیـز و انـسـان کـریـم نـیـز آمـده اسـت. واژه مقابل آزادی بندگی، رقیّت، عبودیت، اسارت و اجبار است. ۱
آزادی این چنین در اسلام معنا شده است:
اسـلام، قـانـون خویش را نخست بر اساس توحید سپس بر اخلاق نیکو بنا نهاده و هر چیزی که مـتـعـلق بـه انـسـان اسـت یا انسان به نحوی بدان وابسته است، حکمی از احکام شرع را با خود دارد. خـواه خـرد بـاشـد یـا کـلان، فـردی بـاشـد یـا اجـتـمـاعـی، و آزادی بـه مـعـنـای مـتداول آن در جهان امروز، جایی در اسلام ندارد.
آزادی در اسلام به معنای رهایی از بندگی غیر خدا «و تنها بندگی خدا» است؛ چنین عنوانی گرچه یک کلمه بیش نیست، ولی از گستره وسیعی بـرخـوردار اسـت کـه بـا آزادی دیـگـر مـکـاتـب هـرگـز قابل قیاس نیست. ۲
بـر این اساس، انسان تا در وادی بی خدایی و خارج از محدوده اطاعت به سر می برد، گرچه در ظـاهـر از قـیـد و بندهای شرع، خود را رها می بیند، ولی در واقع در هزاران نوع دام آشکار و نـهـان گـرفتار است و گوسفند بی شبانی را می ماند که علاوه بر حیرت و سرگردانی، هر لحـظه ممکن است چنگال درنده بی رحمی به زندگی اش پایان دهد، ولی اگر به وادی عبودیت گـام نهد و مهر بندگی خدا را بر پیشانی زند، همه خطرهای خانمان سوز و ضدّ آزادی را پشت سر نهاده به آزادی واقعی دست می یابد.
نتیجه اینکه در اسلام «بندگی خدا» عین «آزادی» و نافرمانی خدا مساوی با بردگی است.
آزادی معنوی و اجتماعی
از نـظـر روان شـنـاسـی اسـلامـی، انـسـان در مـسـیـر زنـدگـی بـا دو نـوع عـامـل مـزاحـم درونـی و بـیـرونـی درگـیـر اسـت؛ گـروه نـخـسـت عـبـارتـنـد از رذائل اخـلاقـی و خـواهـش هـای نـفـسـانـی کـه شـرافـت، انـسـانـیـت، عـقـل و وجـدان انـسـان را اسـیر خویش می سازند. آزادی ای که انسان در این مصاف از دست می دهد «آزادی معنوی» نام دارد.
عـوامـل بـیـرونی نیز عبارتند از انسان های قلدر و استثمارگر که با سوء استفاده از توانمندی خـویـش، انـسـان های ضعیف را به بردگی می کشند و با مکیدن خون آنها، به زندگی خویش، زرق و بـرق بـیشتری می دهند و عرصه را بر آنها تنگ می کنند تا خود راحت تر زندگی کنند. آنـچـه کـه انـسـان ها در برابر این قلدران و زور مداران از دست می دهند، «آزادی اجتماعی» است. ۳
جـایـگاه آزادی معنوی، در اخلاق فردی است و آنچه اینجا پی می گیریم «آزادی اجتماعی» است با این تذکّر که آزادی اجتماعی مولود آزادی معنوی است و بدون آن معنا پیدا نمی کند.
نگرش اسلام به آزادی
هـمـان گـونـه کـه یـاد شـد، تـوحـیـد و فـضـائل اخـلاقـی، دو رکـن اسـاسـی شـریـعت اسلام را تشکیل می دهند و این دو تضمین کننده آزادی های فردی و اجتماعی انسانند و تأمین همه ابعاد آزادی از افـتخارات اسلام به شمار می رود؛ در دیدگاه امیرمؤمنان (ع) خداوند سبحان سرشت انسان را با آزادی عجین کرده است :
«لا تکَوُنَنَّ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللّهُ سُبْحانَهُ حُرّاً» ۴
هرگز بنده دیگری نشو؛ در حالی که خداوند سبحان تو را آزاد آفریده است.
بـر ایـن اسـاس، نـظام تکوین و قوانین اسلامی بر حرّیت انسان استوار است و اگر کسانی راه بـردگـی را بـپـیـمـایـنـد هم در جهت مخالف فطرت و وجدان خویش، گام برداشته اند و هم بر خلاف خواست خدا عمل کرده اند.
از سوی دیگر، در جهان بینی اسلامی، انسان در انتخاب راه زندگی نیز آزاد است :
«اِنّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکِراً وَ اِمّا کَفوُراً» ۵ ما راه را به او نشان دادیم، خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس!
چـنـانـکـه «اصـل آزادی» را در مـنشور جهانی خویش نیز گنجانده و به همه پیروان ادیان الهی اعلام می کند:
«قُلْ یا اَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا اِلَی کَلِمَةٍ سَوأ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ اَلا نَعْبُدَ اِلاّ اللّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لانَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً اَرْباباً مِنْ دوُنِ اللّهِ...»۶
بـگو، ای اهل کتاب، بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است «و آن» این که جز خدا را نـپـرسـتـیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای خداوند به خدایی نگیرد.
تأمین اصل آزادی
اسـلام پـس از طـرح آزادی بـه عـنـوان یـک اصل فراگیر و خدشه ناپذیر، ضمن دفاع از آن، جـایـگـاه ویـژه ای در بـرنامه ریزی های زیربنایی خود، بدان اختصاص می دهد که برخی از نمودهای آن را به اختصار توضیح می دهیم:
الف ـ توحید
جمله ارزشمند «لا اله الاّ الله» شعار توحید و عصاره معارف اسلامی است که هربامدادان و شبان گـاهـان، جان های مؤمنان را با نسیم آن می نوازد و مؤمن با زمزمه چنین شعاری در واقع، آزادی را مـزمـزه مـی کـنـد و مـوحّد حقیقی، آزاده واقعی نیز هست چنانکه آیه شگرف «اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نـَسْتَعینُ» نیز در هر نمازی، انسان را از هر گونه وابستگی می رهاند و به خدا می رساند و به همین دلیل، زیباترین پرستش از آنِ آزادگان است؛ حضرت امام حسین (ع) می فرماید:
«اِنَّ قَوْماً عَبَدوُا اللّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ وَ هِیَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ» ۷
گـروهـی خـداونـد را سـپـاسـگـزارانـه عبادت می کنند، که این عبادت، عبادت آزادگان و بهترین شکل عبادت است.
ب ـ ولایت
اصـیـل تـریـن وظـیـفـه سفیران الهی و جانشینان آنها، آزاد ساختن انسان ها از همه قیدو بندهاست. قرآن درباره این رسالت پیامبر می فرماید:
«... وَ یَضَعُ عَنْهُمْ اِصْرَهُمْ وَ الاَْغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ... ْ.»۸
«پیامبر» بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آن هاَبود، «از دوش و گردنشان» برمی دارد.
امیرمؤمنان «ع» نیز می فرماید:
«سـَمـِعْتُ رَسوُلَ اللّهِ «ص» یَقوُلُ: اَنَا وَ عَلِیُّ اَبَوا هذِهِ الاُْمَّةِ وَ لَحَقُّنا عَلَیْهِمْ اَعْظَمُ مِنْ حَقِّ اَبَوَیْ وِلادَتـِهـِمْ فـَاِنـّا نـُنْقِذُهُمْ، اِنْ اَطاعُونا، مِنَ النّارِ اِلی دارِ الْقَرارِ وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِیَّةِ بِخِیارِ الاَْحْرارِ» ۹
از رسـول خـدا «ص» شـنـیـدم کـه مـی فـرمـود: مـن و علی، پدران این امّت هستیم و حقّ ما بر مردم، بـزرگ تـر از حق پدر و مادری است که آنان را به دنیا می آورند؛ چراکه ما مردم را ـ اگر از ما اطـاعـت کـنـنـد ـ از درون آتـش بـه سـرای پـایـدار رهـایی می بخشیم و از بردگی رهانیده به بهترین آزادگان، ملحقشان می سازیم.
و به همین جهت در زیارت نامه امام علی «ع» آمده است :
«اَلسَّلامُ عَلی والِی الاَْحْرارِ» ۱۰ درود بر رئیس و سرپرست آزادگان.
کیست مولا آنکه آزادت کند /// بند رقّیّت ز پایت وا کند. ۱۱
شـرط «عـدالت» در مـناصب دینی همچون ولایت، مرجعیت، امامت جمعه و جماعت، قضاوت و شهادت و... نـیـز تـداعـی کـنـنده آن است که رهبران خرد و کلان جامعه اسلامی باید از روحیه آزادمنشی و وارسـتـگی برخوردار باشند تا بتوانند چنین منشی را در جامعه تقویت کنند و زیردستان خود را نیز آزاده بار آورند.
ج ـ اخلاق اسلامی
مسلمانان وظیفه دارند با خودسازی و تزکیه نفس، نخست در کسب آزادی معنوی بکوشند، سپس به عـرصـه آزادی هـای اجـتـمـاعـی پـا بـگـذارنـد. وارسـتـگـی از رذائل اخـلاقی و آراستگی به فضائل آن، زنجیرهای وابستگی انسان را یکی از پس از دیگری پـاره مـی کـنـد و او را به قلّه آزادگی می رساند. انسان آزاده، به آزادی دیگران نیز احترام می گذارد و انسان های آزاد منش، جامعه آزاد را تشکیل می دهند. از این رو، امام علی صلوات الله علیه، تقوا را رمز آزادی و رهایی می داند و می فرماید:
«فـَاِنَّ تـَقـْوَی اللّهِ مـِفـْتـاحُ سـَدادٍ وَ ذَخـیـرَةُ مـَعـادٍ وَ عـِتـْقٌ مـِنْ کـُلِّ مـَلَکـَةٍ وَ نـَجـاةٌ مـِنْ کـُلِّ هَلَکَةٍ» ۱۲
همانا تقوای الهی کلید گشایش هر دری، اندوخته قیامت، آزادی از هر عادت «زشت» و نجات از هر تباهی است.
مـتـّقـیـان بـا پـشـت پـا زدن بـه زرق و بـرق دنـیـا بـه درجـه ای از مـنـاعـت طـبـع و آزاد مـنـشـی نایل می شوند که کاه و طلا پیش چشمشان یکسان می شود.
رسـول اکـرم «ص»، روزی از اصـحـاب صـفـّه دیـدن مـی کـرد، یـکـی از آنـان عـرض کـرد: یـا رسول اللّه! من از دنیا دل بریده ام و سنگ و طلا نزد من یکسان شده است!
پیامبر فرمود: تو اینک حرّ و آزاده ای! ۱۳
د - قوانین و روابط اجتماعی
احـکـام و مـقـررات اسـلامـی، بویژه روابط اجتماعی آن به گونه ای طرّاحی شده که کم ترین خـدشـه ای به روحیه آزادمنشی افراد و آزادی اجتماعی وارد نیاید؛ مسلمانان در چارچوب قوانین اسـلام، از آزادی کـامل برخوردارند و هیچ کس حق ندارد آزادی مشروع آنها را محدود یا مشروط کند، به طور مثال :
ـ هـر کـسـی در انـتـخـاب شـغـل، مـحـلّ سـکـونـت، ازدواج، کـسـب و تـجـارت، انـتـخـاب قـاضـی، وکیل، وکیل مدافع و مانند اینها آزاد است.
ـ مـال، جان، ناموس و آبروی شهروندان مسلمان، کاملا" محترم و محفوظ است و هیچ کس مجاز نیست بدون و مجوز شرعی، کم ترین اهانتی به آنان بکند، یا زیانی به آنها برساند.
ـ همه در برابر قانون یکسانند و اسلام هیچ گونه امتیاز نژادی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... را ـ که به نحوی آزادی دیگران را محدود می کند ـ به رسمیت نمی شناسد.
ـ قوانین مدنی اسلام به طور واقع بینانه و منصفانه از مظلوم دفاع می کند، تا در برابر ظالم ایستادگی کرده، حقش را بگیرد و آزادی خدادادی اش سلب نگردد.
ـ قـوانـیـن جـزایـی اسـلام، بـشـدت، گـلوی نابکاران را می فشارد، تا امنیت و آزادی دیگران را نگیرند و مردم با پشت گرمی به قانون، احساس آرامش کنند.
ـ به مردم اجازه می دهد که برای احقاق حقوق خویش از هیچ کوششی فروگذار نکنند، در برابر مـتـجـاوزان بـه حریم آزادی مردانه قیام کنند و مانند سرور آزادمردان ـ سید الشهدأ «ع» ـ فریاد برآورند :
«لا وَاللّهِ لا اُعْطیهِم بِیَدی اِعْطأ الذَّلیلِ وَ لا اَفِرُّ فِرارَ الْعَبیدِ» ۱۴
نه، به خدا سوگند! با خواری، دست بیعت به آنان نمی دهم و مانند بردگان نیز فرار نمی کنم! و ...
نشانه های آزادمردان
فرد و جامعه ای که از آزادگی برخوردار باشد، باید به طور طبیعی آثار آن را نیز از خود بروز دهد چرا که «از کوزه همان برون تراود که در اوست» برخی از نشانه های آزادگی چنین است :
۱ـ پایمردی
امام صادق «ع» فرمود:
آزاده در هـر حال آزاده است؛ اگر گرفتاری برایش پیش آید، صبر می کند، اگر مصیبت ها بر او فـرو ریـزد، قـامـتـش را نـمـی شـکـنـد، اگـر اسـیـر و مـقـهـور گـردد و راحـتـی اش به سختی بدل شود ـ مانند یوسف صدّیق «ع» ـ آزادی اش آسیبی نمی بیند...۱۵
۲ـ کسب حلال
انسان یا جامعه آزاده، هرگز به خود اجازه نمی دهد که از راه های نامشروع امرارمعاش کند، یا با زد و بـنـدهـای اقـتـصـادی، خـون دیـگـران را بـه شـیـشـه کـشـد، بـلکـه بـا جـوانـمـردی از راه حلال، زندگی خویش را اداره می کند، چنانکه مولای آزادگان ـ امام علی «ع» ـ فرمود:
«مِنْ تَوْفِیقِ الْحُرِّ اکْتِسابُهُ الْمالَ فی حِلِّهِ» ۱۶ کسب درآمد حلال، از توفیق های انسان آزاده است.
۳ـ فضائل اخلاقی
آزادگـی و سـجـایـای اخـلاقـی، تـأثـیـر مـتـقـابـل در یـکـدیـگـر دارنـد و هـمـان گـونـه کـه فـضـائل، ریـشـه حـرّیـت هـسـتـنـد آزادگـی نـیـز بـرخـی فـضـائل را در پی می آورد، همانند: خوشرویی، حیا و عفّت، و فا و تدبیر و غیره. امام صادق «ع» در روایتی به برخی از آنها اشاره کرده می فرماید:
پـنـج خـصـلت اگـر در کـسی نباشد، چندان سودی نخواهد داشت؛ وفا، تدبیر، حیا و حسن خلق و پنجمین آنها ـ که همه این خصلت ها را در خود دارد ـ آزادگی است. ۱۷
۴ـ دوری از زشتی ها
آزادمـنـشی، با گناه، شهوت پرستی و هر کار زشت و ننگ آورد دیگری ناسازگاراست، از این رو، آزادگان هیچ گاه گرد چنین کارهایی نمی گردند؛ زیرا همان گونه که یادآور شدیم دوری از رذئل اخلاقی شرط اساسی دستیابی به آزادگی می باشد و به تعبیر امام صادق «ع» :
«اِنَّ صاحِبَ الدّینِ... رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّاً» ۱۸ شخص متدیّن از شهوات دوری گزیده تا آزاده گشته است.
و آلودگـی بـه گـنـاه و شـهـوت بـه مـعـنـای بـازگـشـت از مـسـیـر آزادگـی اسـت و بـه هـمـیـن دلیل امیرمؤمنان سلام الله علیه می فرماید:
«جَمالُ الْحُرِّ تَجَنُّبُ الْعارِ» ۱۹ جلوه زیباییِ انسان آزاده در پرهیز از ننگ و عار است.
پی نوشت ها:
۱ ـ قاموس، المنجد، فرهنگ معین، لغت نامه دهخدا، واژه های حریت و آزادی.
۲ ـ المیزان، ج ۴، ص ۱۱۶-۱۱۷ «تلخیص».
۳ ـ گـفـتـارهـای مـعـنـوی، اسـتـاد شـهـیـد مـرتـضـی مـطـهـری. گـفـتـار اول و دوم.
۴ ـ شرح غرر الحکم، ج ۶، ص ۳۱۷.
۵ ـ انسان «۷۶»، آیه ۳.
۶ ـ آل عمران «۳»، آیه ۶۴.
۷ ـ تحف العقول، ترجمه کمره ای، ص ۲۵۰.
۸ ـ اعراف «۷»، آیه ۱۵۷.
۹ ـ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۵۹، اسلامیه.
۱۰ ـ همان، ج ۱۰۲، ص ۲۰۰.
۱۱ ـ مثنوی، مولوی.
۱۲ ـ نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ۲۲۱، ص ۷۲۳.
۱۳ ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۱، ص ۲۱۵.
۱۴ ـ مقتل الحسین «ع»، مقرّم، ص ۲۸۰.
۱۵ ـ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۶۹.
۱۶ ـ شرح غرر الحکم، ج ۶، ص ۳۶.
۱۷ ـ بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۳۸۷.
۱۸ ـ همان، ص ۲۷۷.
۱۹ ـ شرح غرر الحکم، ج ۳، ص ۳۹۲.