راز سید المرسلین بودن رسول گرامی اسلام(ص)

  • ۱۷۳
راز سید المرسلین بودن رسول گرامی اسلام(ص)

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ، راز سید المرسلین بودن رسول گرامی اسلام (ص)

از بین خصایص ملکوتی و قدسی رسول الله صلی الله علیه وآله که آن حضرت را افضل و سرآمد همه انبیاء قرار داده است، یکی از آن ها«سید المرسلین» است، در این که چه خصوصیت ویژه ای در پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وجود داشته است، که در چنین منزلت ویژه قرار گرفته است، در صورتی می توان به راز آن پی برد که چند نکته مهم عرفانی و کلامی به درستی تبیین و تحلیل شود:

*******

نکته اول:

ارباب معرفت و عرفان در یک تقسیم صفات حق تعالی را به دو دسته تقسیم می کنند:

دسته اول: از صفات حق تعالی(صفات جمالیه) است. مقصود از صفات جمالیه آن دسته از صفاتی است که حکایت گر از لطف و رحمت بی کران خداست، لطف و رحمتی که بشر را به اعجاب و شگفتی وا می‌دارد چون (تواب، غفار، ستار، رزاق، رحمان، رحیم و...) بودن ذات اقدس الهی که با وجود این که می تواند عبد و بنده سرکش را به دلیل معصیت توبه اش را نپذیرد، پنهان‌کاریش را آشکار کند و انگشت نمایش نماید و از روزی اش محروم نماید با داشتن چنین حقی و قدرتی با بنده سرکش خود مهربانانه برخورد می کند و خطاب به وی می گوید: «إِذا جاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلى‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۵۴ انعام): «و هرگاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، پس بگو: سلام بر شما! پروردگارتان بر خودش رحمت را مقرّر کرده است که هر کس از شما از روى نادانى کار بدى انجام دهد و پس از آن توبه کند و خود را اصلاح نماید، پس قطعاً خداوند، آمرزنده و مهربان است». ونیز می فرماید:«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (۵۳)»: بگو: «اى بندگان من که بر نفس خویش اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند مأیوس نشوید، همانا خداوند همه‌ى گناهان را مى‌بخشد، زیرا که او بسیار آمرزنده و مهربان است» وهمچنین می فرماید: «هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ(۲۵سوره شوراء) و اوست که توبه را از بندگانش مى‌پذیرد و از گناهان در مى‌گذرد و هر چه را انجام مى‌دهید مى‌داند» بلکه معامله حق تعالی با بندگان توابش این گونه است: «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً(۷۰،سوره فرقان): مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند. پس اینان (کسانى هستند که) خداوند بدى‌هایشان را به نیکى تبدیل مى‌کند، و خداوند آمرزنده و مهربان است».

دسته دوم: از صفات حق تعالی صفات ((جلالیه)) است. مقصود از صفات جلالیه آن دسته از صفاتی است که حکایت گر عظمت، کبریایی و بزرگی حق تعالی است، چون (منتقم، قهار، عزیز، متکبر) بودن حق تعالی که وقتی عارف و سالک الی الله حقیقت این دسته از صفات راه پیدا می کند می رود که از خشیت و خوف در برابر آن قالب تهی کند و آرام و قرار خویش از دست بدهد، از همین رو حق تعالی خود را در سوره الرحمن این چنین توصیف می کند: ( کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ «۲۶» وَ یَبْقى‌ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ «۲۷»: هرکه روى زمین است، فنا پذیرد و (تنها) ذات پروردگارت که داراى شکوه و اکرام است، باقى مى‌ماند).

*******

نکته دوم:

اولیاء الهی و انبیاء عظام در سلوک باطنی و راه یابی با این دو دسته صفات جمالیه و جلالیه به سه دسته تقسیم می شوند:

دسته اول: از انبیاء و اولیاء الهی کسانی اند که با صفات جلالیه حق تعالی ارتباط برقرار می کنند محو و فانی در این صفات می شوند، همچون موسی بن عمران و شعیب پیغمبر که آن چنان حضرت شعیب فانی و محو در این صفات شده بود که در توصیف حالت عارفانه آن حضرت است از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: ((حضرت شعیب علیه‌السلام به عشق خدا آن قدر گریه کرد تا نابینا شد، خداوند او را بینا کرد، باز آن قدر گریست تا نابینا شد، باز خداوند او را بینا کرد، برای بار سوم نیز آن قدر به عشق الهی گریست که نابینا شد، خداوند باز او را بینا کرد، در مرتبه چهارم خداوند به او چنین وحی کرد: «ای شعیب! تا کی به این حالت ادامه می‌دهی؟ اگر گریه تو از ترس آتش دوزخ است، آن را بر تو حرام کردم، و اگر از شوق بهشت است، آن را برای تو مباح نمودم». شعیب علیه‌السلام عرض کرد: «اِلهِی وَ سَیدِی اَنْتَ تَعْلَمُ اَنِّی ما بَکَیتُ خَوْفاً مِنْ نارِکَ وَ لا شَوْقاً اِلی جَنَّتِکَ، وَ لکِنْ عُقِدَ حُبُّکَ عَلی قَلْبِی فَلَسْتُ اَصْبِرُ اَوْ اَراکَ؛ ای خدای من و ای آقای من! تو می‌دانی که من نه از خوف آتش دوزخ تو گریه می‌کنم، و نه به خاطر اشتیاق بهشت تو، بلکه حبّ و عشق تو در قلبم گره خورده که قرار و صبر ندارم تا تو را (با چشم دل) بنگرم و به درجه نهایی عرفان و یقین برسم و مرا به عنوان حبیب درگاهت بپذیری. :بحار، ج۱۲، ص۳۸۱»

دسته دوم‌: انبیاء و اولیاء الهی اند که در سلوک باطنی و عارفانه و عاشقانه خویش با صفات(جمالیه) حق تعالی ارتباط برقرار می کنند، محو و فانی در این دسته از صفات می شوند همچون عیسی بین مریم(ع) که هم خود سخت دل بسته به رحمت و لطف بی کران حق تعالی بود و هم امت خویش را نیز امیدوار و دل بسته به رحمت حق تعالی نموده است.

دسته سوم: از اولیاء الهی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله و نیز اهل بیت عصمت و طهارت آن حضرت که از سنخ وجود نوری پیامبر(ص) می باشند که همین موجب شده است هر خصوصیت قدسی که پیامبر داشته آنان نیز داشته باشند و آن این که دارای مقام(جمع الجمع اند)، به این معنا، تفاوت پیامبر گرامی اسلام(ص) واهل بیتش(ع) با همه انبیاء در این است که آنان دریافت عارفانه و عاشقانه خویش از کنه و حقیقت صفات جمال و نیز از کنه و حقیقت صفات جلال را دریافت و مشاهده می کردند، به عبارت دیگر از صفات جمال به جلال، و از صفات جلال به جمال می رسیدند، از همین رو از سول گرامی صلی الله علیه وآله روایت شده است که فرمود: (رحم الله اخی عیسی کان عینه الیسری عمیاء، رحم الله اخی موسی کان عینه الیمنی عمیاء. انا ذو العینین:(فتوحات مکیه، ج۳، ص ۱۴)) خداوند برادرم عیسی را رحمت کند، چشم چپ او نابینا بود. خداوند برادرم موسی را رحمت کند، چشم راست او نابینا بود، اما من هر دو چشمم بیناست.)) البته می تواند این کلام رسول الله صل الله علیه و آله ناظر به تفاوت دیگر از جمع الجمع باشد، که جمع بین((وجه الخلقی)) و((وجه اللهی)) است. به این معنا موسی بن عمران دنیا مادیات را بیشتر می دید و توجهش به خلق بیشتر بود و عیسی آخرت بین بود و توجهش به وجه اللهی بیشتربود ولی من دنیا و آخرت را با هم می بینم، از همین رو حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در تفسیرسوره حمد در ذیل تفسیر((غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم وَ لَا الضَّالِّینَ)) می فرمایند: ((در یک روایتی هست- من نمی دانم وارد است یا نه- هست؛ نقل می کنند که قضیه مغضوب علیهم- به حَسَب قول مفسرین- عبارت از یهود است و ضالین عبارت از نصارا.‏‎ ((مجمع البیان، ج۱، ص۳۰).
در یک روایتی نقل می کنند- من نمی توانم تصدیق کنم، من نقل می کنم از آنهایی که نقل کرده اند- که رسول الله- مثلًا فرموده است: کانَ اخی مُوسی عَینُهُ الیُمنی عَمیاء و اخی عیسی عَینُهُ الیُسری عَمیاء وَ انَا ذُو العَینَینِ (فتوحات مکه، ج۳، ص۱۴) آنهایی که می خواهند تاویل کنند، می گویند: ‏‏‏چون تورات بیشتر توجه به مادیات و امور سیاسی و دنیوی داشته است- یهود هم که می بینید دو دستی چسبیده اند و دارند می خورند دنیا را و باز هم بسشان نیست، آمریکا هم آنها دارند می خورند، ایران هم الآن آنها دارند [می خورند] باز هم بسشان نیست، همه جا و همه را می خواهند- و در کتاب حضرت عیسی [علیه السلام ] توجه به معنویات و روحانیت بیشتراست))

*******

جمع بندی و نتیجه: با توجه به این توضیحات و این که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دارای چنین مقام قدسی(جمع الجمع بین صفات جمال وجلال و نیز وجه اللهی و وجه الخلی)) اند دارای مقام و مرتبه (سید المرسلین) شدند و همه انبیاء هم فخرشان به این است که چنین (سید) و آقایی را در بین خود دارند که ازچنین منزلت و افضلیت و کمال قدسی و ملکوتی برخوردار است و به راستی باید از زبان خدایش گفت: (وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا: آیه ۱۵،سوره مریم)

محبوب ترین مطالب

پربحث ترین مطالب

نظرات خوانندگان