پایگاه اطلاع رسانی بلاغ، در اربعین با اربعین
مقدمه:
همه ساله بیستم صفر، سفره دل حسینی ها گشوده و در حسینیه ها باز می شود و مشک های پر اشک سقا به دنبال جان های تشنه ی تازه از اسارت برگشته می گردد تا سیرابشان سازد. این روز عظیم معروف به اربعین است. اربعین یا چهلم در تاریخ شیعه فقط یکبار اتفاق افتاد و آن بازگشت اسرا از شام بود که مصادف شد با حضور صحابی بزرگ، جابر بن عبدالله انصاری بر مزار سالار شهیدان. این تقارن در اربعین واقعه عاشورا واقع شد و از آن پس جابر، اولین زائر امام حسین ـ علیه السلام ـ نام گرفت و زیارت اربعین هم به او تعلیم داده شد.[۱] این واژه بهانه ای شد تا گشتی به تاریخ انسان بزنیم و سرّ این عدد را کشف کنیم. عددی که در خیلی جاها به چشم می خورد از خلقت تا قیامت این عدد همراه آدمی هست حتی عرف امروز مراسم چهلم را جزو فرهنگ پذیرفته است. آیا تا به حال از خود پرسیده ایم که چرا در میان انبیاء و امامان هیچ کدام از ایشان حتی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مراسم اربعین ندارد، اما امام حسین ـ علیه السلام ـ این چنین مراسمی دارد و هم زیارت مخصوصه؟!! و آیا اربعین پیامی دارد که از آن بی خبریم؟ پس لازم است از اول سرگذشت انسان شروع و بگردیم تا سری در سرّ خدا در آوریم.
خدا و اربعین
خالق بزرگ جهان به خلق جهانش مشغول بود و گل وجود آدمی چون خمیری به ید قدرت الاهی در انتظار ... و بالاخره انسان پس از چهل روز، صلاحیت حضور در جمع مخلوقین را دریافت کرد.[۲] از آن پس به مادران مأموریت داده شد که فرزندان آدم را در رحم خود نگهداری و پس از تکمیل، تحویل عالم خاکی بدهد.[۳] و قرار شد که سیر تکاملی هم چهل روزه باشد. یعنی از هر مرحله ای به مرحله دیگر و از شکلی به شکل دیگر چهل روز طول بکشد تا آماده زندگی چندین ساله در کره خاکی باشد.[۴] بشر از وقتی پا به عرصه وجود نهاد کتابچه ی راهنما در دست داشت به او یاد دادند: هر چیزی را تا دید، لب نزند به هر چیزی نگاه نکند. چون انسان هر غذایی را می خورد تا چهل روز آثارش باقی است.[۵]
انسان و اربعین
انسان، گاه چنان خویش را در نور می بیند که انگار از نور پدید آمده است و تا چهل روز در نور است، و گاه خود را در تاریکی مطلق می بیند و تا چهل روز در سیاهی. بعد ها می فهمد که آن نورانیت و شادابی چهل روزه معلول تناول طعام حلال و پاک بوده است و اگر خدای نکرده لبی از می، نجس کند تا چهل روز در تاریکی است و حتی نمازش هم نمی تواند نجاتش دهد. نمازی که نورانیتش تردید نیست برای شراب خوار، فقط ظلمت است.[۶] با سپری شدن دوره کوتاه مدت آدم ـ علیه السلام ـ در بهشت، پا به دنیا گذاشت. و هنوز چند صباحی از هبوط اش نگذشته بود که قابیل بر هابیل قد برافراشت و در جنگی نا برابر و خصمانه کاری کرد که نبایست اتفاق می افتاد. هابیل کشته شد پدر در غم پسر چهل شبانه روز گریست و این اولین عزادار و اولین اربعین بود که تاریخ ثبت کرد. پاداش این اشک و صبر فرزندی به نام هبه الله نصیب آدم ـ علیه السلام ـ شد.[۷]
انسان ها پس از یکدیگر آمدند و آمدند ... تا جمعیت جهان به قدری زیاد شد که حرفها در دلها اثر نکرد نوح ـ علیه السلام ـ با آن همه عظمت هر قدر تلاشش مضاعف می شد، کمتر نتیجه می گرفت. آن گاه در پی بی ثمر ماندن تبلیغ اش، خداوند تا چهل سال مرد ها را عقیم کرد و زنان را نازا.[۸] و کم کم آژیر خطر نواخته شد و تنها عده کمی از مردم در کشتی نشسته و نجات پیدا کردند. نا اهلان قوم نوح با پسرش که در جهالت خود غرق بودند و کوچکترینشان چهل ساله بود، در آب غرق شدند. دریایی از آب، که به ظاهر آب بود، اما قهر خدا بود. و باز هم تکرار ـ آن قدر تکرار می شد که تا این انسان خاک نشین، عرش نشان شود. بار دیگر نبوت یونس پیامبر شد، امتحانش را پس داد و چهل روز در شکم ماهی زندانی شد. در آن جا بود که ذکر یونسیه را تعلیم اش دادند.[۹] از آن پس انسان یاد گرفت اگر چهل روز ذکر یونسیه را بخواند، از ظلمت به نور می رسد. همانطور که یونس آن ذکر را گفت و نجات یافت نبی دیگری اربعین دیگری را به یادگار گذاشته است. داود ـ علیه السلام ـ به نقل از علی ـ علیه السلام ـ مورد خطاب و ندای خدا قرار گرفت. ای داود تو خوب عبدی هستی اگر از بیت المال برداشت نمی کردی و از دست رنج خود می خوردی. این سخن بر داود سنگین آمد تا چهل روز گریست تا خداوند آهن را در اختیارش قرار داد.[۱۰] موسی کلیم الله هم یک اربعین را تجربه کرد. او ابتدا سی روز روزه گرفت و در پایان مناجاتش خطاب رسید ده روز دیگر باید صبر کنی و آن را به چهل روز رسانی. وی برای گرفتن رسالت رفته بود اما قومش با هارون سر ناسازگاری نهاده و گوساله پرست شدند.[۱۱] با عبور از گذار پر مخاطره ی انسان این بیم می رود که نکند روزی من هم دچار ظلمت شوم؛ که خاتم پیام رسانان، آخرین نسخه را چنین داده اند:
هر کس چهل روز خویش را برای خدا خالص کند، سرچشمه حکمت و عرفان از وجودش، به جوش آید و بر زبانش جاری شود.[۱۲] از این پس چله نشینی ها رونق گرفت و جویبار حکیمان پر آب و جاری شد. البته این راه بی همرهی خضر قطعا تاریک و ظلمات است به همین خاطر دو راهنما برای انسان گذاشتند. در برون و درون انسان دو چراغ هدایت تعبیه شد. عقل از درون و امام ـ علیه السلام ـ از برون، ناظر انسان شد. این راهنمای بیرونی همچنان با انسان هست تا گام به گام او را به جنت رهنمون کند. راهنمای بیرونی هر آن چه زیبنده این راه است را در سبد بشر به یادگار نهاده است که نام او حدیث است. باید ها، نباید ها، شایسته ها و غیر آن، همه و همه در این سبد وجود دارد پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند: هر کس از سخنان ما چهل سخن حفظ کند (و به کار گیرد) کنت له شفیعا. شفاعتش می کنم. [۱۳] چیزی نیست که نگفته باشند حتی درباره انار خوردن فرموده اند: انار بخورید (میوه ای بهشتی) انار در قلب شما نورانیت می آورد و تا چهل روز شیطان را کر می کند.[۱۴] ربا را از زندگی دور کنید که ربا، با چهل بار عمل زشتی که از بردن نامش عرق شرم بر جبین می نشیند، برابری می کند.[۱۵] بی تردید انسان در کوران زندگی به لحاظ خواهش های نفسانی و نداشتن سد سکندری، به چاله هایی می افتد که نیاز به نردبان ترقی دارد کار نیک غذای روح و زشتکاری فرسایش آن است. گناه در زندگی انسان مثل خوره، دار و ندار آدمی را از بین می برد. طعام، قوت بدن و اطعام خورش روح است. هر دو نیاز انسان است حال اگر با گناه حرمانی پدید آمد و دشت سرسبز به کویر تبدیل شد، این جا است که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نسخه پیچیده اند که: چهل بار سوره توحید، بخوانید تا خداوند گناهان شما را ببخشد.[۱۶] سوره توحید بارانی است که روح در آن شسته می شود.
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و اربعین
آدمی در افتان و خیزان زندگی است که رشید می شود و تا صبر و حوصله، و گذشت زمان نباشد این مهم به منزل مقصود نمی رسد. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به سفارش خداوند به غاری برای عبادت رفتند و چهل روز لب فرو بسته و به دستور خداوند طعام و خوراک می خورد و پس از گذشت چهل روز غذایی بهشتی آوردند و میل نمودند که فرمودند : ثمره آن غذای بهشتی، فاطمه ـ سلام الله علیها ـ شد. و حضرت با تمام جمال و کمال، و جوانی که داشتند با زنی با کمال و متمکن ازدواج کردند. گرچه همسرش به لحاظ سنی از حضرت بزرگتر بود اما جوانی ۲۵ ساله با زنی چهل ساله به راحتی کنار هم زندگی خوبی را شروع کردند.[۱۷]
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در سن چهل سالگی بود که به غار حرا رفت و با پرونده ای عظیم به نام دین، به خانه برگشت و این خدیجه بود که درک می کرد پیامبر چه انبان پرقیمتی بر دوش دارد. به شوی خویش گفت: قدری استراحت فرما. ملحفه ای بر وی انداخت. حضرت رسول هم با اندیشه ای ژرف و شیرین به خواب نوشین فرو رفت. خستگی سفر، چشمانش را بر هم گذاشت اما قلبش را نه. پیامبر در دل پرونده ای را مرور می کرد که سرنوشت انسان های پیرامونش در آن ثبت شده بود. برخی از صحنه های دهشت انگیز و پر مخاطره که خواب را از هر آدم بیداری سلب می کند. خاطراتی چون واقعه عاشورا. پر حزن و اندوه و اشک. واقعا این چه عزایی است که تاریخ نمونه اش را سراغ ندارد. آن جا که آسمان و زمین و خورشید و کوه ها و دریا ها و فرشتگان چهل روز بر این واقعه اشک بریزند، تکلیف همه روشن است.[۱۸]
آفتاب به هنگام طلوع و غروب چنان سرخ می شد که چون سیلاب خون از دیدگان خورشید می چکید.[۱۹] و آخرین حجت خدا در زیارت خویش بفرماید: گریه بر تو ای حسین؛ هر صبحگاه و شام گاه باد که به جای اشک، خون باید گریست.[۲۰] بالاخره بنا بر قول و قرار آن چه بود اتفاق افتاد. چون دین بر عهده امامان یکی پس از دیگری انجام گرفت.[۲۱] و امام حسین ـ علیه السلام ـ را در عصر عاشورا با لبان تشنه شهید کردند. به راستی در میان این همه وقایع مهم چرا عدد «چهل» این قدر خود نمایی می کند؟ سرّ این مطلب چه چیزی می تواند باشد؟ به نظر می رسد که این عدد در عالم تکوین نشان از رسیدن هر پدیده ای به مرحله تکامل است نظام هستی بر اساس قرار دادی که خداوند تنظیم کرده است میبایست مسیر هدایت را به گونه ای طراحی کرد که موجودات پس از عبور از دالان «چهل» به آن هدف اصلی برسند.[۱]. ابن سعد ترجمه الامام حسین ـ علیه السلام ـ ، ص ۵۹، جزء ۸، از الطبقات الکبیر چاپ موسسه آل البیت.
منابع:
[۲]. ابن ابی جمهور احسایی عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۹۸... کماورد «خمر طینه آدم بیده اربعین صباحاً»
[۳]. قرآن می فرماید: یخلقکم فی بطون امهاتکم ... زمر/۶.
[۴]. در سوره مومنون/ ۱۴ به مراتب رشد جنین اشاره می کند. از نطفه تا علقه چهل روز و تا مضغه چهل روز و تا عظام چهل روز و تا لحم چهل روز است. از کتاب عده الداعی ابن فهد حلی، پاورقی، ص ۲۱۸.
[۵]. الحر العاملی الفصول المهمه، ج۳، ص ۳۴۱.
[۶]. علامه حلی، مختلف الشیعه، ج۹، ص ۱۹۸. المقفع، ص ۱۵۳. ... من شربها حبست صلاته اربعین یوما.
[۷]. راوندی، قصص الانبیاء، ص ۶۵.
[۸]. الحر العاملی، الفصول المهمه، ج۱، ص ۲۷۷.
[۹]. قرآن کریم سوره انبیاء آیه ۸۸ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص ۳۸۱.
[۱۰]. نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج۲، ص ۱۵.
[۱۱]. سوره بقره، آیه ۵۱ و سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
[۱۲]. ابن فهد حلی، عده الداعی، ص ۲۱۸.
[۱۳]. نیشابوری، روضه الواعظین، ص ۷.
[۱۴]. علامه حلی، مختلف الشیعه، ج۹، ص ۱۹۸.
[۱۵]. وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۳۹۶.
[۱۶]. علامه حلی، تذکره الفقهاء، ج۱، ص ۷۲.
[۱۷]. استاد سبحانی، فروغ ابدیت، ج۱، ص ۱۹۸.
[۱۸]. ابن قولویه، کامل الزیارات.
[۱۹]. همان، ص ۱۸۳.
[۲۰]. علامه مجلسی، بحار الانوار، کتاب المزار، زیارت ناحیه مقدسه.
[۲۱]. علامه طبرسی، مشکاه الانوار و بحار الانوار مجلسی، ج ۷۲.
پس «چهل» عددی است قرار دادی از نقطه آغاز تا رسیدن به اوج ترقی. و «چهل» به ما درس صبر نیز می دهد.
امام حسین ـ علیه السلام ـ و اربعین
آری پس از شهادت سید الشهدا ـ علیه السلام ـ خاندانش چون زینب ـ سلام الله علیها ـ و امام سجاد ـ علیه السلام ـ با تعظیم قیام عاشورا همچنان در بیداری انسان ها نقش آفرینی کردند. عاشورا زندگی را به صدا در آورد و اسرا آن را به گوش همگان رساندند. اربعین امام ـ علیه السلام ـ گرچه به نام امام ـ علیه السلام ـ است اما در حقیقت به اسرا و دست رنج ایشان تعلق دارد. اربعین روز تجلیل از کاروان اسرا است که کتاب تاریخ عاشورا را برای مردم، شهر به شهر خواندند و گروه گروه مردم را بیدار کردند. مردمی که به خواب غفلت فرو رفته و از تبدیل شدن امامت به سلطنت غافل بودند. پس حکمت اربعین امام ـ علیه السلام ـ مثل همه اربعین های عاطفی و تکوینی و تشریعی، آن است که واقع دلخراش عاشورا را که فقط ساعاتی کوتاه، آن هم در یک روز اتفاق افتاد که ممکن بود اصلا کسی متوجه آن نشود، توسط کاروان اسرا، به گوش همگان رساند. نظام فلسفی خداوند آن است که یک جریان به صورت طبیعی و طبق ضابطه پیش برود و هیچ گاه از این امر عدول نکرده است. باید به زمان فرصت داد. این شعار خداوند است؛ که باید برای رسیدن به هدف از عنصر زمان استفاده کرد تا در این فرصت، اثر یک پدیده بر جای ماند. اگر شنیده اید عجله کار شیطان است.[۱]
کاملا صحیح است زیرا در عجله، کارها به درستی و دقت انجام نمی شود و نظام هستی نیز مجموعه ای از علل و معالیل است تا این ها یکدیگر را درک و هضم نکنند، به نتیجه نرسیده، طرح، عقیم و یا ابتر خواهد ماند دین پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز از این قاعده مستثنی نیست و در جریان امامت و تلاش امام حسین ـ علیه السلام ـ و چهل روز زحمت اسیران کربلا است که می توان به ثمر رسیدن آن را تماشا کرد. دو واقعه مهم در این چهل روز اتفاق افتاد یکی مسجد کوفه که امام سجاد ـ علیه السلام ـ در آن جا چون اسیری حضور داشت و یکی هم مجلس یزید. در این دو جا هم امام سجاد ـ علیه السلام ـ و هم عقیله بنی هاشم به تفصیل و زیبا، جریان انحرافی بعد از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را تجزیه و تحلیل کردند و با سخنرانی هایی کوبنده، بنیان ظلم را متزلزل کردند و اگر نبود حرکت به طرف شام و بازگشت که یک اربعین طول کشید، رشادت های امام ـ علیه السلام ـ و یارانش به ثمر نمی رسید. بازگشت پیروزمندانه کاروان در اربعین امام ـ علیه السلام ـ به دشت کربلا نشان از تکمیل پروژه ای است که در لوح محفوظ یک اربعین به انتظارش بودند. پس صبر باید کرد. پیام اربعین، یعنی پیام صبر و مقاومت. در پایان یادی هم از عاقبت کربلا؛ از علی ـ علیه السلام ـ نقل است که پیامبر فرمودند: در روز قیامت منادی از عرش الهی ندا می کند: ای حاضران در محشر چشمهایتان را ببندید تا فاطمه با پیراهن خون آلود امام حسین ـ علیه السلام ـ بگذرد. آن گاه حضرت بر ساق عرش الاهی قرار گرفته و می گوید: اللهم شفعنی فیمن بکی علی مصیبه.[۲]
[۱]. قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : العجله من الشیطان. از عده الداعی، ص ۱۴۱ و ابن حجر عسقلانی ۲۰۱.
[۲]. قیومی. شیخ جواد صحیفه الزهراء ـ علیه السلام ـ ، ص ۱۹۲.