سریال ها به راحتی توانسته اند قلب و ذهن ما را بدون زور و اجبار به هدف دلخواه خود هدایت کنند.
 

از آنجا که فیلم ها و مجموعه های نمایشی، تقلید زندگی واقعی و دنیای پیرامون انسان ها و جوامع هستند، خواه ناخواه نوعی سبک زندگی را منعکس می کنند، اما مشکل اصلی فیلم ها و سریال های سینما و سیمای ما جدایی و حتی تضاد آنها با شیوه زندگی اسلامی- ایرانی است. در این مقاله سعی شده است که چند نمونه از این تضادها مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیرد.

تعداد کلمات: 1255 کلمه تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه


سریال ها چه آسیب هایی به ما میزنند؟
 

درآمد

سبک زندگی یکی از پایه های و نمایه های اصلی فرهنگ و هویت جوامع است. گرایش سیاسی، توسعه، عقب ماندگی، پیشرفت، فساد، عدالت و حتی بهداشت و سلامت جسمانی و روانی مردم کشورها ارتباط تنگاتنگی با شیوه زندگی آنها دارد.
سبک زندگی، برگردان فارسی لغت لاتین(life style) است. سبک زندگی یکی از موضوع های جدید مطالعه و نظریه پردازی در علوم اجتماعی معاصر به شمار می رود و مجموعه ای از طرز تلقی ها، ارزش ها، شیوه های رفتار، حالت ها و سلیقه ها را تشکیل می دهد. نوع تغذیه، آرایش، پوشش، بهره گیری از هنر و رسانه ها، روابط اجتماعی، دکوراسیون منزل، لحن سخن گفتن و ... نمودهای سبک زندگی است.


نظریه میکروپولتیک فوکو یاما

اهمیت موضوع سبک زندگی از آنجاست که طی سال های اخیر، اساس آنچه «جنگ نرم» غرب علیه مردم ایران خوانده می شود، تغییر شیوه زندگی مردم سرزمین ما بوده است. این مسئله اول بار توسط «فرانسیس فوکویاما»، تئوریسین مشهور کاخ سفید مطرح شد. او برای ویران ساختن نظام انقلابی حاکم بر ایران و تحمیل سلطه غرب بر مردم کشورمان نظریه «میکروپولتیک سلائق و میکروفیزیک قدرت» را مطرح ساخت. بنا بر این نظریه، برای شکست دادن مردم یک کشور باید سلایق و تمایلات آن مردم را تغییر داد. بر این اساس، غرب صلیبی- صهیونی برای غلبه بر ایران اسلامی- شیعی باید تمایلاتی چون مصرف گرایی و اباحه گری و رفاه طلبی را جایگزین شهادت طلبی، ازخودگذشتگی، جوانمردی، پیروی از ولایت فقیه و ... کند. به این ترتیب، جامعه ما بدون شلیک حتی یک گلوله شکست می خورد. به همین دلیل هم محور اصلی برنامه های شبکه های ماهواره ای غربی، تغییر دادن سبک زندگی مردم ایران است. آنها می خواهند نوعی از شیوه زندگی را به مردم ما تحمیل کنند تا ضامن منافع و سیاست های دولت های خود در ایران باشد.
 

سبک زندگی در تلویزیون

موضوع سبک زندگی مدتی است که در برنامه های صداوسیما نیز مطرح می شود. حتی برخی برنامه ها به طور اختصاصی این موضوع را به عنوان محور خود قرار داده اند. مثل برنامه های «گره» و «دالان». بعضی برنامه ها هم هستند که برخی از قسمت های آنها به این موضوع اختصاص داشته است. از جمله این برنامه ها می توان به «راز» و «دیروز، امروز، فردا» اشاره کرد که قسمت هایی را به بررسی و تحلیل جدی سبک زندگی اختصاص دادند، اما آنچه به عنوان یکی از ضعف های اساسی رسانه ملی قابل تأمل است، عدم ورود این گونه مباحث در سریال ها و برنامه های نمایشی است. البته از آنجا که فیلم ها و مجموعه های نمایشی، تقلید زندگی واقعی و دنیای پیرامون انسان ها و جوامع هستند، خواه ناخواه نوعی سبک زندگی را منعکس می کنند، اما مشکل اصلی فیلم ها و سریال های سینما و سیمای ما جدایی و حتی تضاد آنها با شیوه زندگی اسلامی- ایرانی است.
 

سریال پیک راستان

به عنوان نمونه، چندی پیش، سریالی با عنوان «پیک راستان» از شبکه اول سیما به نمایش درآمد که ازدواج، زندگی مشترک و همکاری یک زوج جوان را نمایش می داد. با وجودی که یکی از شاخصه های اصلی سبک زندگی در فرهنگ ما ساده زیستی و دوری از تجملات و اسراف است، در این سریال، ایجاد یک زندگی پر زرق و برق و مبتنی بر مصرف بیهوده ترویج می شد، یعنی، زن و شوهر جوان سریال، با وجود بی نیازی، دارای منزلی فراخ و وسیع و مبلمانی گران قیمت بودند. این درحالی است که یکی از الزامات و واجبات فرهنگی کشورمان، ترویج زندگی ساده است، زیرا عامل اصلی گریز بسیاری از جوانان از ازدواج و تشکیل خانواده، ناتوانی یا دشواری در تهیه این گونه اسباب و وسایلی است که زوج های جوان سریال ها دارند.


سریال سقوط آزاد

در سریال «سقوط آزاد» هم که به شکلی نخ نما و آشکار از فیلم های پلیسی انگلیسی تقلید کرده، باز هم شاهد نمایش پلیس هایی غیر ایرانی بودیم. شخصیت های اصلی این سریال، هیچ یک دارای هویتی بومی نیستند و اگر زبان و لهجه آنها را بگیریم، تفاوتی با پلیس های خارجی ندارند.


سریال شهر دقیانوس

از معدود سریال های سیما که مکانی غیر از تهران را برگزید، سریال «شهر دقیانوس» بود. این سریال داستانی پیرامون قاچاق عتیقه در شهرستان جیرفت را نمایش می داد. اتفاقاً بخشی از فضای درام را هم کاراکترها و آدم های آن خطه از ایران زمین دربرگرفته بود و این بهترین فرصت بود تا آداب و رسوم، ارزش های محلی و ابعاد مختلف زندگی مردم آن بخش از کشورمان به تصویر کشیده شود، اما سریال «شهر دقیانوس» نه تنها این کار را نکرد که حتی لهجه شیرین جیرفتی را نیز به خوبی نمایش نداد.


سریال سایه روشن

این وضعیت در دیگر سریال های این شب های شبکه تهران نیز دیده می شود. در مجموعه «سایه روشن» که با سرمایه گذاری شهرداری تهران نیز ساخته شده، زندگی شهروندی هدف توجه قرار گرفته است. در هر قسمت، فراز و نشیب های درونی و بیرونی خانواده های ساکن در یک ساختمان را شاهد هستیم. با این حال، این روایت تا به اینجای کار نشان داده که تأثیری در باز کردن گره های حیات شهری ایرانیان ندارد، چون هیچ گونه الگو و هدفی در آن پدیدار نیست. در این اثر هم بیش از هر چیز، زندگی شبه مدرن و غرب زده دیده می شود. نکته جالب توجه این است که اکثر خانواده هایی هم که در این نمایش دیده می شوند، ناقص هستند، یعنی یا مجردند یا فاقد فرزند و یا بدون سرپرست پدر. نوع چیدمان منزل، رفت و آمد و روابط، خوراک و پوشاک و به طور کلی همه زیر و بم های زندگی این خانواده ها هیچ نسبتی با فرهنگ بومی ما ندارد. گویا برای سریال سازهای سیما دشوار است که نوع دیگری از زندگی را هم در آثار خود بازنمایی کنند. راحت ترین و کم هزینه ترین روش این است که آدم ها و زندگی مدرن و غربی به تصویر کشیده شود!


سریال وضعیت سفید

در این میان تنها استثنا، سریال «وضعیت سفید» است؛ سریالی که توانسته با ظرافت و استواری تمام، جزئیات زندگی فردی و اجتماعی مردم ایران را در دهه 1360 بازسازی کند.

سریال ها چه آسیب هایی به ما میزنند؟


سریال سایه روشن

یکی از ضعف های اساسی و مشترک اغلب سریال های سیما، ناتوانی در ارائه الگوی زیستی اسلامی- ایرانی و همچنین عدم ارائه شاخصه های رفتاری و شخصیتی تراز و مناسب است. به عنوان مثال در همین سریال «سایه روشن» قهرمان فیلم یک زن قاچاق فروش است!


آسیب های سبک زندگی در سریال ها

شاخص های اصلی مطرح شده در سریال های مرور شده در بالا، قاچاق، دزدی، فریبکاری، کلاهبرداری، روبط انسانی نامتعارف و نامشروع و از این دست مسائل است. این نوع فیلم سازی، خلق درام براساس مبانی هنر اومانیستی و غربی است، اما در چارچوب فرهنگ اسلامی باید در پی مختصاتی برای ترسیم ویژگی های نزدیک به انسان کامل باشیم. چنانچه سریال های سیما بتوانند سیمای زیبای زندگی بر اساس آموزه های دینی را بازنمایی کنند و به شکلی دراماتیک، شیوه های زیستی مبتنی بر فرهنگ خویش را هدف آموزش قرار دهند، بسیاری از مشکلات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ما برطرف خواهد شد.

نویسنده: آرش فهیم