یکی از عوامل مهم گسترش معنویت در یک منطقه، حضور شخصیتی معنوی و تأثیرگذار در آن منطقه است. شاهد هستیم که وقتی یک عالم ربانی در محله‌‌ای سکونت داشته باشد، سیره عملی و گفتاری او می‌تواند تحولی در آن محله ایجاد کند و بیشتر اهل محل انسان‌های متدینی شوند و نسبت به مسائل دینی از تقید خاصی برخوردار باشند. طبیعی است که هرچقدر مقام معنوی آن شخص بالاتر باشد اثرات مثبت بیشتری در ترویج معنویت خواهد داشت. حالا اگر این شخصیت معنوی، حجت خدا و امام معصوم یا امامزاده باعظمتی باشد طبیعتاً می‌تواند در ترویج معنویت تأثیر بسزایی داشته باشد. بدون تردید حضور امام رضا و حضرت معصومه علیهما‌السلام در ایران در ترویج معنویت تأثیرگذار بوده است. امام رضا علیه‌السلام با حضورشان در ایران و تبیین مطالب متعددی پیرامون امامت و ولایت باعث گسترش فرهنگ تشیع شدند و محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز در قلوب خیلی از مردم نهادینه شد و نسل به نسل منتقل گردید. شهر مقدس قم نیز که از ابتدا از شهرهای شیعی بود و بزرگان و محدثانی را در خود جای‌داده بود پس از آمدن حضرت معصومه علیها‌السلام به قم و دفن شدن حضرت در آنجا و با توجه به عظمت این امامزاده باعظمت، طبیعتاً از معنویت مضاعفی برخوردار شد. این در حالی است که شهر مقدس قم امامزادگان بی‌شماری را در خود جای‌داده است و حضرت معصومه علیهاالسلام شاخص‌ترین ایشان است. زیارت از عوامل مهم ترویج معنویت:یکی از وجوه ترویج معنویت، زیارت است. سیل عظیمی از مشتاقان امامت که برای زیارت و عرض ارادت خدمت امام هشتم راهی مشهد مقدس می‌شوند، خودش ترویج معنویت به شمار می‌آید. همین‌که معمولاً شخص زائر، دست‌کم در روزهایی که در مشهد به سر می‌برد بیشتر از روزهای دیگر به نماز و دعا می‌پردازد و سعی دارد که تا حدی آداب دینی را رعایت کند، از برکات وجودی امام رضا علیه‌السلام است. یکی از مهم‌ترین دلایل عظمت زیارت امام رضا علیه‌السلام و همچنین حضرت معصومه علیها‌السلام روایاتی است که در فضیلت این زیارت واردشده است.رسول خدا صلی‌الله علیه و آله وسلم فرمود: «ستدفن بضعة منی به خراسان ما زارها مکروبٌ الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفرالله ذنوبَه؛ پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنه‏‌کاری او را زیارت نمی‌کند مگر اینکه خداوند گرفتاری او را برطرف سازد و گناهانش را ببخشاید.»(1)درباره حضرت معصومه هم چندین روایت هست که هرکدامش به‌تنهایی می‌تواند شوری حیرت‌انگیز در زیارت ایجاد کند؛ مثلا از امام صادق علیه‌السلام نقل‌شده که زنی از اولاد من در شهر قم از دنیا می‌رود که اسمش فاطمه دختر موسی است و با شفاعت او تمام شیعیان من وارد بهشت می‌شوند.(2) این وسعت در شفاعت، جایگاه رفیع این بانوی باعظمت را می‌رساند و حقیقتاً می‌تواند ارادت شیعیان را به ایشان را بیش از بیش افزایش دهد. یکی دیگر از وجوه پررنگ شدن زیارت، برآورده شدن حاجت‌های مهم و شفا گرفتن خیلی از بیماری‌های لاعلاج از سوی ساحت مقدس امام رضا و حضرت معصومه علیهما‌السلام است که در طول تاریخ اتفاق افتاده و خیلی از حاجتمندان را به‌سوی مشهد و قم سرازیر می‌کند. این مطلب نیز در ایجاد معنویت نقش دارد.نقش حضرت معصومه (علیهاالسلام) در شکوفایی قم:همان‌طور که در احادیث آمده است، شهر مقدس قم، قبل از ظهور امام زمان علیه‌السلام، معدن علم و فضیلت می‌شود و حجت بر سایر بلاد خواهد شد. در حال حاضر شاهد هستیم که شهر قم به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین مراکز تشیع به شمار می‌رود و به‌جرئت می‌توان از آن به‌عنوان پایتخت فکری و فرهنگی شیعه اثناعشری نام برد. در واقع از این مکان شریف است که شیعه و فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام به دنیا صادر می‌شود. بیشترین کتب مذهبی در قم منتشر می‌شود و اکثر مراکز پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل اعتقادی در این شهر مقدس است. این‌ها عمدتاً به برکت حوزه علمیه است که طلاب علوم دینی را -اعم از زن و مرد- از سراسر جهان و نه‌فقط ایران، در خود جای‌داده و زمینه‌ساز این برکات شده است. وجود حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها در قم، قطعاً نقش بسزایی در این ثمرات گران‌بها داشته است؛ اصولاً گسترش حوزه علمیه در قم به برکت ایشان بوده و انگیزه انتقال حوزه علمیه به قم، وجود مضجع شریف ایشان بوده است. نقل‌شده است، آیت اللَّه شیخ عبدالکریم حائرى یزدى علیه‌الرحمه که براى معالجه از اراک به سمت تهران حرکت کرده بود، شبى را در قم ماند. مردم از ایشان تقاضا کردند که حوزه علمیه را از اراک به قم منتقل کند، چون قم حرم اهل‌بیت علیهم‌السلام و مدفن حضرت معصومه علیهاالسلام است. ایشان استخاره کردند و این آیه آمد: «وَ أْتُونی‏ بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعین‏».(3) اشاره به اینکه همان‌گونه که یوسف به برادران گفت: تمام فامیل را به پایتخت بیاورید، شما نیز حوزه علمیه اراک را به قم منتقل کنید؛ ایشان نیز چنین کردند. پی‌نوشت‌ها:1) عیون اخبار الرضا، ج‏2، ص‏2582) بحار، ج 57، ص 2283) تفسیر نور/ج 6/ص 152