فرشتگان در واقعه کربلا، به یاری امام حسین علیهالسلام آمدند؛ اما آن حضرت این یاری را نپذیرفته و در قبال آنها آیه 78 سوره نساء را قرائت کرد: «أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی بُرُوجٍ مُشَیَّدَة: هرکجا باشید، مرگ شما را درمى یابد، هرچند در برجهای استوار باشید». چگونه میشود که یک انسان در مقابل عاملی که میخواهد بودن او در دنیا را تضمین کند و مرگ او را به تأخیر اندازد، اینگونه استوار بایستد و اثرگذاری او را رد کند؟! این تنها از اولیای الهی برمیآید که مرگ را از پیش بهعنوان یک واقعیتی قطعی و بلکه قطعیترین واقعیت و یقینیترین حادثه عمر خود، پذیرفتهاند و عمری در انتظار آن بودهاند و هراسی از ملاقات با آن ندارند؛ بلکه بیصبرانه شوق آن را در سر میپرورانند. آری! اولین قدم برای رسیدن به چنین جایگاهی، پذیرش قطعیت و حتمیت مرگ است! به همین دلیل در قرآن کریم از مرگ به «یقین» نیز تعبیر شده است. از قول دوزخیان مى خوانیم: «وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ حَتَّى أَتانَا الْیَقِینُ: روز جزا را تکذیب میکردیم تا اینکه یقین ما [مرگ] فرارسید» و در آیهای دیگر میخوانیم: «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقین؛ پروردگارت را عبادت کن تا یقین [مرگ] فرارسد».
نویسنده : م.ش