عنوان : حقوق بشر با اسانس شیطانی
نویسنده : علی قهرمانی
چکیده
روزگار ما روزگار پایه گذاری و سازمان دهی به اجتماع های پراکنده شیطانیستی است . سران شیطانیست در تلاش اند این اجتماع را به تحقق برسانند و برای این مقصود،از ابزار های متنوّع اطلاع رسانی بهره می برند،که این نوشتار سعی داشته شاخصه های موجود در منابع شیطانیستی در رابطه با انسان جامعه شیطانیست را بررسی کند تا راه برای شناخت ابعاد کلی جامعه شیطانیست،هموار شود.خوب است بدانیم،همه این شاخصه ها تحت هدف مخفی و پوشیده ای با سربرگ ” تغییر ذائقه ” هستند.چنانچه همه اقسام شاخصه های مذکور در شکل های متفاوت،هرکدام به گونه ای به مخاطب “القا می شوند” و مخاطب تقریبا به طور غیر مستقیم و تحت تاثیر و تبعیّت فضای حاکم بر کتاب ها و منابع و البته محافل حضوری،این گونه احساس می کند که به این شاخصه ها نیازمند است؛بدین گونه که اگر برنامه ریزی بر اساس این شاخصه ها صورت گیرد،این ویژگی ها در وجود مخاطب،نهادینه شده و عادّی و ملزوم تلقّی می گردند.
پس از شناخت “طرز القای شاخصه های ارزشی جامعه شیطانیست” که در بالا به طور خلاصه بیان شد،نوبت به شناخت این شاخصه ها می رسد که بر اساس منابع و شواهد موجود ــ که به تفصیل و دقّت در مشروح مقاله بیان شده است ــ به آنها پرداختیم.از جمله آنهایند: فرد گرایی،سرکوب ادیان الهی و ارزش های آنان،سرکوب عطوفت انسانی،افراط در قوای مادّی انسان،اتّکای افراطی به نفس و ضمیر انسان،اعتماد سازی کاذب به نفس انسان،انسان محوری،ابهام انگیزی و ایجاد شکّ و تردید و شبهه در مفاهیم مختلف بنیادین،القا و پرورش خشونت،و پنهان کردن نقص های بی شمار زیر سایه شکّ و تزویر و شعار.
این ویژگی های رفتاری به الحان مختلف در میان آموزه های شیطانیستی به کار رفته است و با درنظر گرفتن آن ها در کنار هم،به نظر می رسد بتوان به تصویری کلّی از جامعه ایده آل شیطانیست ساخت: جامعه ای با شعار تحقق انسان حقیقی،و با حقیقتی پوشالی و متناقض و موحّش،که سرانجام آن بی سرانجامی است.
روزگار عصر حاضر برای شیطانیست ها،روزگار مقدمه چینی و پایه ریزی و انسجام است.سران شیطانیست،با ابزارهای متنوع اطلاع رسانی(مانند کتاب،سایت های اینترنتی و محافل و مجامع حضوری)درصددند زیربنایی برای تشکیل یک جامعه منسجم به وجود بیاورند.در این میان،شناخت این جامعه منسجم،منوط به شناخت شاخصه های معرفی شده در تبلیغات شیطانیست ها برای معرفی خود است که در این نوشتار،به آن خواهیم پرداخت.
________________________________________
شیطانست و ادیان
در همه صحبت هایی که این گروه از خود ارائه می کنند،ویژگی های مشترکی یافت می شود.در واقع،اگر فردی قرار است وارد دنیای شیطانیست شود،باید مجموعه ای از ویژگی ها را در خود ایجاد کند.برای تعریف این ویژگی ها،هنجارهایی تعریف می شوند که به تدریج،ذائقه مخاطبان را تغییر می دهد.به این گونه که در ترسیم زندگی یک شیطانیست،به او القا می شود که رفتارهای خاصی در خور وجود اوست و او زمانی خود را شناخته و به ابعاد وجودی خودش پی برده است که این رفتارها و ویژگی ها را در خود شکوفا کرده باشد.از طرف دیگر،مدح این رفتارها و برنامه ریزی های منطبق با آنها،موجب می شود این ویژگی های رفتاری در فرد،مقبول تلقی گردد و نهادینه شود.برای روشن تر شدن مطلب،به چند شاهد مثال توجه کنید:
یکی از ویژگی های اصلی شیطانیست،سرکوب ارزش های ادیان الهی است.یک شیطانیست نباید و نمی تواند در ذهن خود جایی برای ادیان الهی باز کند.پذیرش ادیان الهی در ذهن شیطانیست،عمق جهل او را می رساند(!)زیرا او چیزی را باور کرده که امکان وجود آن عقلی نیست و در تمام استدلالاتی که در منابع شیطانیستی با آن مواجه می شویم،مستقیم یا غیرمستقیم،ادیان الهی و هرگونه عقیده مربوط به آن ها زیر سوال رفته،به آن توهین می شود یا انکار می گردد.نمونه بارز آن را می توان در کتاب انجیل شیطان(satanic bible)اثر آقای آنتون لاوی به عینه دید.او در این کتاب،گناهان هفت گانه کبیره مسیحیان(حرص، طمع، غرور، شکم پرستی، حسد، غضب، شهوت و کاهلی)را نام می برد و از این گناهان دفاع می کند و حتی آنها را محترم می شمرد و هرکدام را ــ با سفسطه بسیار ــ توجیه می کند و در آخر نتیجه می گیرد که همه این هفت گناه، نیازهای طبیعی ما هستند که باید به آنها بردازیم؛آن هم با این زبان که:”شیطانیسم،از افراط در هرکدام از این «گناهان»دفاع می کند.زیرا که هرکدام از اینان،راهی به سوی کامرواسازی فیزیکی،ذهنی و احساسی اند.”۱
نمونه هایی از این دست در کتاب ها و دیگر منابع شیطانیستی به وفور یافت می شود. در واقع، سرکوب ادیان الهی در جامعه شیطانیستی یک اصل و قاعده است.چنانچه به مخاطب این کتابها اینگونه القا می شود که به نوعی “تجدید” نیاز است. مثلا در” کتاب آسمانی شیطان” (The Demonic bible) اثر آقای تی سرک سوسج،فصلی در باب جهان پویا و جنبشی باز شده که در آن، تماما از تحولات جهان صحبت می شود و لا به لای آن، از تحولات تاریخی نیز سخن به میان می آید و در همین میان به رابطه انسان و ادیان نیز گریزی زده می شود: “بیشتر مردم،ادیان پیشین را رد می کنند. ما نیاز به دینی داریم که تطابق بیشتری با اعتقادات جوامع مان داشته باشد.”۲ سپس با استفاده از نقص هایی که در مسیحیت وجود دارد(مانند تعصبات بی حدّ کلیسایی و لغو خرد و منطق در آن)نتیجه می گیرد که ارزش انسان،دینی است که پاسخگو و مطابق با نیازهای او باشد.سرآخر نیز شیطانیست را به عنوان یک “دین انعطاف پذیر”معرفی می کند.
نمونه صریح تر(یا به معنای دقیق کلمه،وقیح تر)آن را می توان در همان کتاب Satanic bible اثر آنتون لاوی یافت که در فصلی از کتابش۳ خدا را تماما زیر سوال می برد و آن را به سخره می گیرد که تشریح آن را در این نوشتار،مجال نیست.
با این توصیفات،می توان نتیجه گرفت که یک شیطانیست،خدای واحد ادیان الهی را قبول ندارد.
دیگر مبحثی که می توان به عنوان یک سرواژه به آن اشاره کرد،بحث “تبلیغ انسان محوری و خدایی انسان” است که خود،زیرمجموعه های گسترده ای را شامل می شود.می توان گفت گسترده ترین مبحثی که در شیطانیسم،به آن اشاره می شود،همین انسان محوری است.همه افکار و عقاید و اعتقادات شیطانیستی بر پایه انسان بنا نهاده شده است؛هرچه انسان بخواهد و هرآنچه او طلب کند.
تمام این اصل و قاعده شیطانیستی در این جمله آقای سوسج خلاصه شده است که:”شیطانیسم، آیین«خود» است. آیین «نفس»است. آیین «خدای درون(و پنهان)»است. این، همان چیزی است که سرانجام برگزیده می شود.”۴ و توضیح آنکه:”در قرن کنونی، انسان خدا شده است. با اتکا به قدرت انسان، برای تعیین واقعیت خودش و تأسیس قانون خودش، او دیگر محدود به هیچ چیزی بزرگتر از تصورات و پنداشته های خود نیست.”۵
نتیجه همه جملات و فصول کتاب های شیطانیستی،صرف نظر از نام نویسنده و سازمان،القای همین تفکر است که انسان،خدای عصر حاضر است.هرکدام از انسان ها از نظر شیطانیسم،یک پدیده اند که بالقوه خدا هستند و اگر به آیین شیطانیسم بگرایند،با آزادی عمل و پرورش با آیین های خاص،که مختصّ شیطانیست است،تبدیل به یک خدا می شوند.اعتقاد شیطانیسم بر این است که “هر مرد و زنی یک ستاره است.”۶ ستاره ای درخشان به عنوان خدا.البته در بیکرانه کهکشانی که هرکدام از ستاره هایش خدایی واحدند!و نکته قابل توجه آن است که در هیچ کدام از منابع شیطانیستی و در هیچ کدام از توضیحات صوتی و تصویری و مکتوبی که از این گروه به جا مانده،هیچ کلامی در رابطه با تعامل،یا تقابل احتمالی خواسته های یک”ستاره” با “ستاره”دیگر وجود ندارد.و اینکه تکلیف چیست اگر خدایی فردی با خدایی فرد دیگری تقابل پیدا کند؟آیا این خداها هدف مشترکی دارند؟آیا همکار و تکمیل کننده هم اند؟(شرک؟)هدف این خداها ــ بر فرض اشتراک ــ چگونه است و چه خصوصیاتی دارد؟و اصلا آیا می توان با وجود این خدا ها ــ که ظاهرا هر کدام شان قدرت بی نهایتی دارند ــ آینده ای متصوّر شد؟!
________________________________________
حقوق بشر شیطانیست
نکته قابل توجه دیگر در آموزه های شیطانیست،اخلاق شیطانیستی در جامعه شیطانیستی است.و اینکه در صورت وجود یک جامعه منسجم با آموزه های شیطانیسم،افراد چگونه تعاملی با هم دارند؟
به توصیفاتی که از اخلاق یک شیطانیست در نیایش ها و عبارات ربانی شان آمده است،توجه کنید:
“آیا ما همه مان به غریزه،حیوانات درنده نیستیم؟ اگر انسان ها از شکار یکدیگر دست بکشند،آیا می توانند زنده بمانند؟”۷
یا این جمله که:”من مانند حیوان در جنگل،زندگی می کنم.”۸
و این جمله که می گوید:”یک شیطانیست،این شعار را تمرین می کند:«اگر کسی یک طرف صورتت را سیلی زد،تو طرف دیگر صورت او را خرد کن!»”۹
و البته برخورد انسان در جامعه شیطانست با مخالفان خود را نیز اینگونه توصیف میکند:” جواب ضربه،ضربه است و جواب اهانت، اهانت و جواب نابودی، نابودی است.که البته ربح مرکب به آن افزوده شده است! چشم بهجای چشم،دندان بهجای دندان…آری…چهار برابر….بلکه صد برابر!”۱۰
همچنین در جای دیگر در “کتاب شیطان داریم:”«دوست داشتن یکدیگر»در شریعت های الهی ذکر شده است.اما چه نیرویی آن را گماشته است؟بشارت عشق بر پایه کدام قدرت معقول و خردمندانهای می تواند تکیه کند؟چرا نباید از دشمنانم متنفّر باشم؟ اگر آنها را «دوست داشته باشم» آیا این مرا در جایگاه مرحمت آنان قرار نخواهد داد؟”۱۱
با آن تفاسیر و شواهد می توان نتیجه گرفت که در جامعه شیطانیستی هیچگونه عطوفتی وجود ندارد.انسان،نه کسی را مورد لطف و مرحمت خود قرار می دهد،نه لطف می کند و نه در مقابل خواسته های دیگران،کنار می کشد و هیچگونه رفتاری مطابق با روحیه لطیف انسانی نیز از خود بروز نمی دهد.ضمنا خصوصیات و ویژگی های منحصر به فردی نیز برای خدا شدن در دست است.۱۰ فرمان و قاعده اصلی به گفته صاحب انجیل شیطان در کتاب دیگری از او(دفترچه یادداشت شیطان)ارائه شده است که خود او،این فرامین را “راه های خدا یا شیطان شدن” می داند.او توضیح می دهد:”این ها حیله هایی هستند که یک قدرت مطلقه به عنوان پیش نیاز در ذهن داشته باشد تا بتواند خدایی کند.اگر شما واقعا شرایط انسان برتر را دارید،اینان چند رهنمون سودمند هستند.”۱۱
از جمله این فرامین است:”همیشه مرموز و مبهم باشید”،”خلاقیت داشته باشید و چیزهای جدیدی از خود بروز دهید تا بتوانید اعلان خدایی کنید”،”پرستیژ داشته باشید”،”دم و دستگاه و موانع و محافظ داشته باشید تا بتوانید اختیار داری کنید.”که این ها همه خصوصیات یک خدا(یا همان انسان)در جایگاه عضو یک جامعه است.او این خصوصیات را با جمله هایی اینچنین تکمیل می کند:”همیشه اندکی شک را به عنوان پناهگاه خود داشته باشید؛حتی درباره خودتان.” پس می بینیم که او،در واقع شک را قدرت مانور خود می داند.عضو جامعه شیطانیستی(که برای خودش خدایی است!)هیچ وقت درباره هیچ چیز،یقین نخواهد داشت تا راه فراری برای اشتباهات احتمالی خود داشته باشد.و اینگونه کامل نبودن خود را می پوشاند تا خدا بودنش زیر سوال نرود.زیرا یک خدا نمی تواند نقص داشته باشد و تنها راه فرار از معرکه،همان شک است؛حتی به خود.در واقع،راه فرار را آن قدر باز گذاشته که حداکثر شک،یعنی شک به خود نیز ممکن است.
نکته قابل توجه آنکه،در همه منابع شیطانیستی،می توان گفت انسان چهره ای کاملا بی نقص و کامل دارد.و اصلا او خدای این عصر است؛زیرا که همه خدایان پیشین مورد قبول بشر،ساخته ذهن خلاق و هوشمند او بوده است.او خداست،چون بزرگترین خالق هستی است:خالق تمام خداها.۱۲یعنی انسان آنقدر کامل شده که می تواند خود را خدای روی زمین بداند.اما همین خدا نیاز به راهی برای فرار دارد!پس می تواند حتی به خودش(و خدایی خودش؟)شک کند تا هیچ کجا به دام نیفتد!و همیشه راه فراری داشته باشد.و اینگونه است که نقص های این خدایان،پنهان می ماند.و البته از آغاز تا به انجام،هیچ گونه اشاره ای به چگونگی آغاز جهان،خلقت و باقی قضایا نمی شود.و هرچه پیشتر می رویم نیز صحبتی از سرانجام جهان به میان نمی آید و اگر هم حرفی هست،از باز شدن درب های جهنم و آزاد شدن شیاطین و برخواستن لوسیفر(شیطان)است.می بینیم که در کنار شک،ابزار ابهام نیز به کمک این خدایان پوشالی آمده است.
شاخصه دیگر جامعه شیطانیستی،جدای خشونت و عدم عطوفت و ابهام و تردید،فردگرایی عجیبی است که در این فرقه وجود دارد.در کنار آنکه همه چیز برای انسان و به خاطر انسان است و همه باید در خدمت انسان باشند،فرقه شیطانیست سعی دارد انسان را متقاعد کند که در عین زندگی در جامعه،همه چیز برای توست.خدمت به خلق،معنایی ندارد و اگر داشته باشد،برای کسب سود یا کسب ارزش و احترام است.خواهی به دیگران توجه کن و خواهی نکن.که این اصل نیز مغایر با زندگی عادی یک انسان در جامعه است.زیرا نیازهای انسان در حداقل ترین مرتبه نیز منوط به ارتباط چندبعدی فرد با افراد دیگر اجتماع است.۱۳ اما شیطانیست می گوید:” به قلب خودت بگو:«من نجات گر خودم هستم.»”۱۴
شکی نیست که جامعه شیطانیستی،اصالت فرد را بر هر چیز دیگر ترجیح می دهد و شاهد این مدعا،اعتقاد به این مسئله است که می توان دیگران را خرد کرد،به خاطر آن که صیانت نفس،بالاترین قانون است!۱۵
نکته دیگر در رابطه با جامعه شیطانیستی،حکومت است.با توجه به آنکه به گفته سران شیطانیست”سفارت شیطان،قطعا یک کلیسا نیست.بلکه این یک تشکیلات سیاسی است که از آنچه به عنوان دستورالعمل “شیطانیسم دوستی” مطرح می شود،حمایت می کند.”۱۶
شیطانیست،در تصویر آینده خود به دنبال حکومت واحد است و سازمان های شیطانیستی حال حاضر،فقط مقاصد فرهنگی و آموزشی فرقه را دنبال نمی کنند؛بلکه به مسائل سیاسی نیز توجه دارند.تبعا مسائل سیاسی در آموزه های فرقه و کتاب ها و سایت ها نیز وارد می شود.از جمله آنها می توان به جملاتی در نیایش های کتابی انجیل شیطان اشاره کرد:
“خوشبخت باشند نیرومندان؛زیرا که آنان اند مالک و وارث زمین.و ملعون باشند ضعیفان،زیرا که بندگی را به ارث خواهند برد.خوشبخت باشند قدرتمندان،زیرا که محترم شمرده خواهند شد از سوی انسان ها،و ملعون باشند زیردستان،زیرا که محو خواهند شد!”۱۷
آموزه ها نشان می دهند که در صورت وجود یک حکومت شیطانیستی،ما با جامعه ای با دو طبقه روبرو هستیم:طبقه ای قدرتمند و بالادست که حکم با آنهاست و طبقه ای ضعیف و فرودست و البته مظلوم؛چرا که هر شیطانیست برای رسیدن به خوشبختی و سعادت جاودان(؟!)باید به هر طریق ممکن به طبقه بالایی دست پیدا کند که تبعا همیشه عادلانه نیست.که البته جاودانگی یک انسان نیز مرموز و مبهم است و نیز نمی توان فهمید وقتی زمین به نیرومندان به ارث می رسد،چه چیزی در انتظار آنهاست؛اما می توان پیش بینی کرد که رفتار بالادستان با فرودستان چگونه است؛فرودستانی که باید محو شوند؛فرودستان ملعون و بالادستان خوشبخت جاودان.”مرگ بر ناتوانان،و زنده باد نیرومندان…”۱۸
بدین گونه می توان جواب برخی سوالات را به وضوح دریافت.جامعه شیطانیست،جامعه ای نیست که بتوان آن را “مأمن”خواند.جامعه ای که یا پر از دویدن است برای رسیدن به طیف بالادست،یا پر از لگدمال شدن و زیر یوغ بودن.
البته از نگاه دیگر،می توان این نگاه را اینگونه تبیین کرد که جامعه شیطانیست،تنها دارای یک طیف است و همه قدرتمند و والایند و هیچ زیردستی در آن نیست(احتمالا به دلیل آنکه همه مغلوب شده اند!!)و می توان این جامعه را ــ صرف نظر از اختلافات ــ چیزی شبیه به بهشت اسلام در نظر گرفت که همه در آن به طور کلی یک دست اند.در این صورت ما با جامعه یک دست و متحدی روبرو هستیم که همه از یک طیف و یک طبقهاند. این جامعه،قطعا به خاطر یک دست بودنش،جامعه مطلوبی است؛اما منتهای مطلب آن است که آیا در عالم واقع،تحقق چنین جامعه ای امکان دارد؟ به همین دلیل است که این نظر،رد می شود.
حال،به آنچه پیش روست،نظری کوتاه می افکنیم: انسان ها در جامعه ای باشند که هرکدام خدایند،هرکدام،قدرتمند اند و البته در کمال تعجب و مغایرت با طبع ذاتی انسان که برتری طلبی در آن موج می زند،در عین خصوصیات مذکور،همه با هم متحدند.آرمان شان بازکردن درب های جهنم و آزاد کردن جهنمیان و جهنمی کردن خودشان است.(برای کدام هدف؟)و البته کسی نخواهد پرسید که این جهنم کجاست اگر خدای ادیان الهی نباشد؟! آیا جهنم ساخته دست شیطان است؟ آیا این لوسیفر است که جهنم را بنیان نهاده؟ و اگر آری،پس چگونه است که راه فرار از آن می جویند در حالیکه غایت همه حرفهای این خدایان متعدد،خواسته های شیطان درون و بیرون است و اصلا اگر شکوفایی باشد،مربوط به نفسانیت است؟!این خدایان،انگیزه ارتباط با عالم روح و عرفان را ارتباط با شیاطین می دانند و در این راه از هیچ حیوانیتی فروگذار نمی کنند؛از شهوت رانی گرفته تا قتل و کشتار و افراط.شیطانیست ها به دنبال تغییر اند و این گفته آنهاست که”ما محتاج این هستیم که تمدن های جدیدی خلق کنیم.ابدیت های جدید،امپراطوری های جدیدی که بتوانیم خود را از طریق آنها گسترش و بسط بدهیم.ما به جستجو و کشف نیازمندیم…و اینکه به تدریج،گونه جدیدی از انسان را روی کار بیاوریم که نوید نهفته درون خود را به تحقق برساند.”۱۹ و از طرفی در جایی دیگر می بینیم”انسان،تجسّم خدایی است که می تواند حقّ مالکیت خود را بر تمام جهان اعمال کند.”۲۰ با این حساب،زیردستانی هستند که این اعمال حکومت و قدرت،معنا پیدا کند.پس نتیجه این می شود که از نظر عقلی،امکان این وجود ندارد که جامعه ای یکدست قدرتمند با شرایط پیش بینی شده در گفتار شیطانیست ها بتوان ساخت.
همچنین نمی توان تصور کرد که قدرتمندان،رفتار عادلانه ای با زیردستان خواهند داشت.زیرا می بینیم که “به هر حال،تغییر تنها از راه کشتار بی گناهان ناشی می شود(و به دست می آید)و تسلّط شیطان و شهوت،متضمّن بدترین اشکال انحراف و کج روی و افراط جنسی است.”۲۱ پس انتظار جامعه ای متعادل و عقلانی،با توجه به توصیفاتی که از منابع شیطانیستی می توان به دست آورد،انتظاری واهی خواهد بود.و سوال این جاست،که آیا برای جامعه ای که حیوانیت و افراط،اساس و بنیان تشکیل آن است،می توان آینده ای متصوّر شد؟آیا می توان به جامعه ای که هدف اصلی آن در گرو کشتار بی گناهان است،اعتماد کرد؟برای مردم خسته جهان عصر ما که در جای جای جهان،در انتظار یک منجی جهانی هستند تا دستگیر مظلومان و زیردستان باشد و حقّ پایمال شده آنان را بستاند،جامعه شیطانیست چه جوابی دارد؟اگر نیاز امروز جامعه جهانی،افراط جنسی و حیوانیت بود،پس چرا با وجود نسبی این مسائل در نقاط مختلف جهان،مشکلات حل نمی شوند؟ برنامه ریزی کلان شیطانیست،چه نفعی برای توده مردم دارد؟آیا صرف اینکه سردمداری آرمان آن با شعار “بروز حقیقت نهفته انسان” باشد،برای مردم جهان کافی است؟ پاسخ شیطانیست به سوال های بنیادین هر انسان درباره خودش چیست؟ منطق شیطان برای پیروز شدن بر استدلالات محکم ادیان الهی مانند اسلام چیست؟و برنامه تعامل شیطانیست با ادیان دیگر جهان چگونه است؟زیرا شیطانیست که نمی تواند همه را مجبور به پیروی از خود کند؛آیا می خواهد پیروان ادیان جهان را به خاطر منافع خودش نابود کند یا آزادی را از آنها بگیرد و آنها را با جبر و زور وادار به پیروی از خود کند؟
این ها همه سوالات بی جواب و مبهمی است که جریان شیطانی در لایه ای از شعار، برایمان به ارمغان می آورد و از عمد از پرداختن به پاسخ به آن،طفره می رود تا با قالب شکنی و شکستن چارچوب مسائل اجتماعی – دینی هیمنه حاکمیت و عزت دین را در جوامع اسلامی بشکند.
با تشکر از خانم قلیپور که این مطلب به یاری ایشان تهیه گردید.
________________________________________
پینوشتها :
۱: Satanic bible,by Anton LaVey,title: Some evidences of a new satanic age.
۲: Demonic bible,by T.Serk Susej,section: the dynomic universe,page 46
۳: Satanic bible,byAnton LaVey,section AIR(book of lucifer I)title: wanted! god,dead or alive?,page 22
۴&۵: Demonic bible,by T.Serk Susej,preface to the 3rd edition
۶: Satanic Scripture,by Peter H.Gilmore,title:Every men and women is a star,page 197
۷: Satanic bible,by Anton LaVey,section FIRE(book of satan III)
۸: Satanic bible,by Anton LaVey,section WATER(book of leviathan),the raging sea,Invocation to Satan
۹&۱۰: Satanic bible,by Anton LaVey,title:Some evidences of a new satanic age
۱۱: The Demonic bible.by T.sirk Susej,title:How to be god(or the devil)
۱۲: The demonic bible,by T.sirk Susej,title:introduction to the 3rd edition,page 18:
“man creates god in his image,and therefore man is god;the creator of all gods.”
۱۳: نقل به مضمون از The devil’s notebook,by Anton LaVey,title:How to be god(or the Devil)
۱۴: Satanic bible,by Anton LaVey,Section FIRE(book of Satan IV):
“Say unto thine own heart:I am mine own redeemer.
۱۵: Satanic bible,by Anton LaVey,Section FIRE(book of Satan III)
۱۶: The demonic bible,by T.sirk Susej,title:introduction to the 3rd edition
۱۷: Satanic bible,by Anton LaVey,Section FIRE(book of Satan V)
۱۸: Satanic bible,by Anton LaVey,Section FIRE(book of Satan I)
۱۹: The Demonic bible,by T.sirk Susej,title:The numinous art
۲۰&۲۱: The Demonic bible,by T.sirk Susej,title:introduction to the 3rd edition
منبع :
پایگاه تخصصی فرق و ادیان